خلاصه داستان : گروهی فرستاده می شوند تا بفهمند چه اتفاقی برای یک کشتی گمشده افتاده است.

A vanished submarine prompts a rescue operation that leads to the Loch Ness monster. Having escaped the Loch, the creature unleashes decades of pent-up aggression on those it encounters.

خلاصه داستان : در مواجهه با دو اعتراف دروغین و مظنونان متعدد پس از اینکه یک قاضی مورد اصابت گلوله قرار گرفت، کارآگاه بازرس اسلک با اکراه کمک از خانم مارپل را می پذیرد...

Faced with two false confessions and numerous suspects after a despised civil magistrate is found shot in the local vicarage, Detective Inspector Slack reluctantly accepts help from Miss Marple.

خلاصه داستان : گروهی از دوستان در غارها توسط موجودی از دنیایی دیگر شکار می شوند...

A group of friends find themselves hunted down in the caves by a creature... from another world.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : زمانی که گروهی از نوجوانان در بحران اقتصادی تصمیم می‌گیرند به فروشگاه آنتیک فروشی محله دستبرد بزنند، تابوت مومیایی را پیدا می‌کنند اما آن‌ها ...

When a group of teens in financial ruin decide to rob the local antique store, they discover an old wooden tomb containing a Mummy's corpse and an ancient amulet. But what they don't realise is that this tomb is cursed, and when the amulet is separated from it's master, he will do anything to get it back. Our burglars must save the day and return the Mummy to it's tomb before it is too late to save the world.

خلاصه داستان : سه دزد به زودی می‌فهمند که در خانه‌ای که به آن دستبرد زدند تنها نیستند.

Three burglars will soon realise they are not alone in a manor house when they discover a doll mysteriously appearing.

خلاصه داستان : براساس اسطوره ای از فرچه پرچا، یک جادوگر که در هر روز از 12 روز کریسمس می آید، بچه ها را می گیرد تا .....

Based on the myth of Frau Perchta, a witch that comes on the 12 days of Christmas taking children each night.

خلاصه داستان : یک مرد اعتقاد دارد در زمان کشتن همسر و بچه اش، لوسیفر یا شیطیان درون وجود او بوده است. اکنون، سال ها بعد، اریک، هلی و دخترشان پنی، دقیقا به همین خانه ای که تا آن موقع فروش نرفته ، نقل مکان می کنند. آن ها فکر می کنند معامله ی خوبی انجام داده اند...

A man convinced that Lucifer was within him brutally murdered his wife and child in satanic sacrifice. Now, years later, Eric, Hayley and their daughter Penny, move into the same house after being left unsold on the market.