خلاصه داستان : این داستان کمدی و تراژدی درباره دو عاشق می باشد که هرگز نمی توانند با هم باشند. سِنِر پسر یک خانواده معمولی در روستا می باشد که عاشق دختر کدخدای روستا، "مژده" شده است. همچنین از طرف دیگری پسری بنام کایا نیز مژده را دوست دارد، که با حیله گری هایش پدر مژده را متقاعد...

This is the tragicomic story of two lovers who cannot ever get together.

خلاصه داستان : این فیلم داستان فریدون را روایت میکند که به تازگی رابطه اش به پایان رسیده و قصد دارد به زندگی عادی‌اش برگردد. فریدون وقتی به طور اتفاقی در یه مراسم عروسی شرکت میکند او را با کسی دیگر اشتباه می‌گیرند و …

خلاصه داستان : ازگی(مروه بولوگور)زمان خیلی زیادیه که عاشق امره ست که قراره با خواهرش دنیز ازدواج کنه. برای گرفتن امره از دست خواهرش نقشه هایی میکشه که با بوجود اومدن اتفاقایی از تحت کنترل خارج میشه. تو راهی که دوتا خواهر هیچ بازگشتی ندارن،اتفاقایی براشون میفته که قابل پیش بینی نیست. داستان سریال از این قراره که:...

خلاصه داستان : “سرتاب” بعد از اینکه طی یک حادثه، خونه‌ی خواهرش “هاریکا” رو به آتیش می‌کشه و بی خونه و بی پول می‌مونه، از اینکه هاریکا بهش میگه “از تو هیچی در نمیاد” حسابی دلش می‌شکنه و با گفتنِ “حالا به همه نشون می‌دم از من چی در میاد” به خودش قول می‌ده و تصمیم می‌گیره زندگی...

The story of a daring woman who passes part of her life by the question, what can I do?

خلاصه داستان : فریت پسر خانواده ای ثروتمند و سنتی است که هیچ تعهدی جز مهمانی ندارد. در حالی که زهرا زن جوانی است که دانشگاه را رها کرده و در یک شیرینی فروشی کار می کند. هنگامی که او به دانشگاه باز می گردد، هر دو باهم آشنا می شوند و ...

خلاصه داستان : با اینکه به آخر خط رسیده ولی دلیل سرپا ماندنش ناراحتی در چشم پسرش و بوی موی دخترشه…مجبوره تا وقتی بچه ای که به دنیا آورده قدرتمنده بشه پیشش باشه…چون یک مادر وقتی بچه هابش پیشش باشه مادر محسوب میشه…وقتی گلپری در تلاشه زندگی خوشخبتش با همسرش ایوب و فرزندانش بدریه،حسن و جان رو سرپا...

خلاصه داستان : خلاصه داستان : چنگیز که بزرگترین رویایش منتشر کردن یک نوار کاست است، در سفره‌خانه‌ای در بورسا مشغول به خوانندگی است. او بعد از آشنایی با تاشکین زندگی‌اش به کلی رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. چنگیز در این فکر بود که با ترانه‌ای از شرف‌الدین، یعنی معروف‌ترین ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز آن دوره، اولین قدمش را...

Cengiz is the singer at a tea garden in Bursa and his greatest ambition is to release an album. Cengiz's life changes when he meets Taskin. Believing that the song composed by Taskin's father, Serafettin, would be a great start for his album, Cengiz buys the song using money he borrowed from his older brother. When Taskin spends all that money, Cengiz starts performing with Taskin and his sister Arzu.