خلاصه داستان : با اینکه به آخر خط رسیده ولی دلیل سرپا ماندنش ناراحتی در چشم پسرش و بوی موی دخترشه…مجبوره تا وقتی بچه ای که به دنیا آورده قدرتمنده بشه پیشش باشه…چون یک مادر وقتی بچه هابش پیشش باشه مادر محسوب میشه…وقتی گلپری در تلاشه زندگی خوشخبتش با همسرش ایوب و فرزندانش بدریه،حسن و جان رو سرپا...

خلاصه داستان : خلاصه داستان : پیامی از خیاط‌های بسیار معروف ترکیه است. او که مشغول دوخت لباس عروس برای همسر آینده دوست صمیمی‌اش است، به طور غیرمنتظره با آن دختر آشنا می‌شود و راز جدیدی را به رازهای زندگی پیامی اضافه می‌کند…

A famous tailor begins to sew a wedding dress for his best friend’s fiancée – but all three have dark secrets that will soon upend their lives.