خلاصه داستان : انا یک خدمتکار است که قبول میکند در یک یتیم‌خانه مشغول به کار شود. بچه های بتیم یکی پس از دیگری توسط خانواده ها به فرزندی پذیرفته می شود. آنا با آخرین بچه‌ی یتیم آنجا جودیث، ملاقات میکند. جودیث به دلیل اختلالات روانی توسط هیچ خانواده ای پذیرفته نشده است. در همین اوضاع، صداهایی عجیب...

In 1958, in the French Alp, the young servant Anna Jurin arrives in Saint Ange Orphanage to work with Helena while the orphans moved to new families. Anna, who is secretly pregnant, meets the last orphan, Judith, left behind because of her mental problems, and they become closer when Anna find that Judith also hear voices and footsteps of children.