خلاصه داستان : یه گروه از آدمای اخراجی و سیاسی تصمیم می گیرند برای این که دلیل اخراج خودشون رو پیدا کنند یه گروه مخصوص واسه خودشون تشکیل بدن. که در این گروه İbrahim Çelikkol در نقش یه سرباز اخراجی از ارتش رو بازی می کنه ، İsmail Demirci هم نقش یک مامور ویزه رو بازی خواهد کرد...

The enemy of Turkey lives mostly within the borders of Turkey. A group of people who are willing to sacrifice themselves for eliminating Turkey's interior and outer enemies.

خلاصه داستان : پسری قدرتمند و بی پروا به نام “علی نجات” ، دختری ایده آل نگر و متخصص اطفال به نام “ناز” و پسری عاشق اتوموبیل و خیال پرست به نام “اوموت” . علی نجات و ناز در شرایط عجیبی با هم آشنا شده و دیوانه وار عاشق هم میشن … “علی نجات” پسری قدرتمند و پولدار...

Naz who is a paediatrician loses her baby during pregnancy. Even though her husband wants another baby, she refuses to go through the same thing all over again. She goes to Italy for a conference and meets Ali Nejat there.

خلاصه داستان : سريال در مورده دختري هست به نام عفت که پدره سنتي و سخت گيري داره که شغلش قصابي هست و يه خواهره کوچيکتر از خودش داره به نام نعمت و …

The young and beautiful Iffet lives with her father and younger sister, She is deeply in love with Cemil, a taxi driver at the local taxi station. Iffet dreams about the day when Cemil will propose to her. In fact, Cemil does not want to marry Iffet yet as he has bigger plans.

خلاصه داستان : نارین (Ozgu Namal) یک دختر موفق است که در یک محله فقیر با خانواده اش زندگی می کند. پدرش رجب (Turgut Tuncalp) یک کار ثابت ندارد و به الکل معتاد شده است. به همین دلیل، نارین توسط پدرش همیشه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.

A successful lawyer meets her lost childhood love after 13 years of deserting her poor hometown and abusive family. That encounter forces her to reconcile with her traumatic past and search for her lost family and their tragic fate.

خلاصه داستان : در سال 1970 برای جوانانی که برای ازدواج در استانبول حاضر میشوند حادثه غیرمنتظره رخ میدهد. زندگی این دو را به چوکوروا در آدانا می اندازد زندگی این دو جوانی که تصمیم دارند تحت هر شرایطی به عشقشان ادامه دهند بعد از آشنایی با خانواده ی ویلایی که در آن کار میکنند تا آخر عمر...

The love story of Zuleyha, ​​who grew up without a father and works with Yilmaz as an auxiliary weaver in order to earn money for her brother, a gambler. The lives of these two young people blinded by the love of one ordinary night will turn into a dark nightmare. This nightmare will take them first from Istanbul and far away, and later to the estate of the Yaman family. In the first episode of the series, Yilmaz and Zuleyha set out to work on the Yaman estate. However, because of one of Zuleyha's lies - the lives of all of them will change radically.

خلاصه داستان : یک بوکسور سابق عاشق یک زن نابینا می شود و شروع به ساختن زندگی جدیدی می کند، اما گذشته تاریک او باز می گردد تا هر دوی آنها را به خطر بیندازد.

The passionate love between a former boxer and a beautiful blind woman.

خلاصه داستان : پرواز پرنده ، نام سریالی غم‌انگیز و اجتماعی می‌باشد که توسط دنیز یورولمازر ساخته شده است. اسلی برای کارآموزهای دیگر تله می گذارد و می خواهد هر طور شده گولیز را که به خاطر پارتی بازی پشتوانه محکمی دارد از سر راه بردارد. کنان رقیبی را به جبهه لاله دعوت می کند و باعث آزار...

A young fan maneuvers her way into a seasoned anchor's newsroom but soon confronts the dark side of ambition, envy and the desire to be seen.

خلاصه داستان : پس از مرگ پدرش مورات دوم ، محمد دوم به تخت سلطنت عثمانی می رسد. پس از شجاعت دشمنان داخلی و خارجی ، او تصمیم می گیرد آنچه را که قرار بود انجام دهد تکمیل کند - قسطنطنیه را فتح کند.

After the death of his father Murat II, Mehmet II ascends to the Ottoman throne. After braving internal and external enemies, he decides to complete what he was destined to do: Conquer Constantinople.

خلاصه داستان : یکی از بزرگترین و عمیق ترین سوالات انسان ها اینه که آیا انسان میتونه سرنویشتشو تغییر بده؟ مهدی و زینب که زمان بچگی ضربه های زیادی خوردن و با سختی های زیادی زندگیشونو سپری کردن و با وجود گذشت سالیان دراز هنوز هم زخم های کودکیشون التیام پیدا نکرده. … زینب دانشجوی رشته حقوق است...

The house where you were born even decides who you love and who you marry. First the mothers take the pen in his hand and start writing

خلاصه داستان : قسم یک زن میتونه قلب تاریک یه مرد رو عین گل شکوفا کنه. عشق ناممکن رو ممکن میکنه. چون عشق همه بدیها رو پاک میکنه، تغییر میده، درمان میکنه. فرهاد برای زنده نگهداشتن کسی که دنبالش هست به یه دکتر نیاز داره.به همین دلیل با آسلی که خودش رو به درمان انسانها اختصاص داده برخورد...

Ferhat is a hitman working for his criminal uncle. Aslı is a young and idealistic doctor. One day, their roads crossed in the most unexpected way: Aslı is forced to operate on a man that Ferhat had shot.