خلاصه داستان : داستانی واقع دریک شهر کوچک در صربستان. فردی به نام نیکولا در روز کارگر دستور داد که فرزندان خود را به خدمات اجتماعی پس از فقر و گرسنگی از همسر خود به عهده بگیرند تا یک عمل ناامید کننده را مرتکب شوند. البته این در حالیست که بتواند شرایط کافی برای آنها فراهم کند ...

Nikola’s children are taken away from him after social services decide that he is too poor to provide them with a decent living environment. He sets off on foot to lodge a complaint in Belgrade.

خلاصه داستان : "جنسا" دختری نوجوان است که در محله فقیرنشین جنوب بلگراد زندگی می کند.او تمام اتفاقات پیرامون خود را با دوربین موبایل خود ضبط می کند.او بیشتر وقت خود را با دوستان خود می گذراند.در یکی از این مهمانی ها او با "جول" آشنا می شود و...

Jasna, a beautiful teenager, leads a crude life in post-war Serbia. She goes on a spree of sex, drugs and partying until she finds love and tenderness in a harsh environment.