خلاصه داستان : محمد کوزگون که به لطف استعداد مادرزادیش در دیدن و آشکارسازی بدیها، به موفقیتهای بزرگی در شعبه جنایی دست یافته، در پی یک حادثه زنی که دوست داشت را از دست میدهد و از شغلش اخراج میشود. کوزگون که زندگیش زیر و رو شده بود، بعد از سه سال دوباره فرصتی برای برگشتن به شعبه...
