خلاصه داستان : خلاصه داستان : “هاکان داعیستان” صاحب یکی از مهمترین شرکتهای ساخت و ساز کشور است. با همسرش “مروه”در حالی که تنها ۶ ماه از ازدواجشان میگذرد، مشکلات زیادی دارند. مروه دیگه اون زنی نیست که اوایل شاخته و عاشقش شده بود. درست در همین حین با “صحرا” آشنا میشه. هر چقدر که همسرش ازش دور...
Hakan, a disillusioned businessman, is weary of his wife's growing estrangement. On a business trip to Uludağ, he crosses paths with a captivating woman and subsequently succumbs to adulterous temptation. This fateful encounter will irrevocably alter the course of his life and that of his wife.
