خلاصه داستان : ایپک یک دختر 17 ساله است که با علاقه و سخت‌کوشی به دنبال رویاهای خود می‌رود و تا به حال هیچ چیزی نتونسته اون را ناامید کنه و سد راهش شود. به همین دلیل مادرش ملک بیشتر از همه می ترسد چون دخترش که تا به حال او را از شر هر بدی محافظت کرده...

خلاصه داستان : تو 6 ماه زندگی چقد تغییر میکنه؟ رنک ۶ماه قبل قلبشو در ازمیر دفن کرده و سوگواره… و پنهون کردن این غم رو مدیون حرفه ی بازیگریشه… رنکی که ماههاست قلبش شکسته،جسمش خسته س.. خودشو در کارش غرق میکنه،به غیر از کار به چیز دیگه ای اهمیت نمیده و به عبارتی تبدیل به یه ربات...

خلاصه داستان : این فیلم در مورد عشقیه که با خوشبختی و معصومیت شروع شده ولی خیلی چیزارو به هم ریخته.. یه طرف زندگی عاشقانه غیرممکن “ملک” و “بولوت” ، طرف دیگه تلاشهای “سوده” ی تشنه به عشق و “علی” که بین اونا یادآوری میکنه که عشق فداکاری و شجاعته.. این گره چطوری باز میشه؟…چطوری باهم رو در...

Bulut is working for Ferman Köklükaya, the owner of a big construction company. A successful and ambitious man, Bulut is also married to Ferman's spoiled daughter Sude. Ferman caused the death of Bulut's father working as the site manager; but Bulut does not know about this yet. Sude and Bulut have an unhappy marriage and one day, at a hotel opening, Bulut meets the young and beautiful promising violinist Melek. It is love at first sight.

خلاصه داستان : ستاره چوپان از جایی شروع میشود که زهره دختر زیبای که در نیغده به دنیا اومده و بزرگ شده نمیخواد با آدم ثروت مند شهر کاپادوکیه به اسم فیکرت کارا کایا ازدواج کنه. زهره یه خاطر قدرتی که فیکرت کارا کایا داره محکوم به ازدواج با اون میشه.

Fikret Karakaya is a very powerful and feared man, coming from very wealthy family. Being and old man, he has a serious desire to marry young beautiful girl named Zühre. Zuhrs father unfortunately sells her to Fikret and she is forced to marry him. Zuhre has no support from her family or anyone else until she bumps into a young man Seyit. Seyit comes from honorable and respected family. He witnesses the struggle and torture Zuhre is going through and is helpless not to be able to help her properly...

خلاصه داستان : “سرتاب” بعد از اینکه طی یک حادثه، خونه‌ی خواهرش “هاریکا” رو به آتیش می‌کشه و بی خونه و بی پول می‌مونه، از اینکه هاریکا بهش میگه “از تو هیچی در نمیاد” حسابی دلش می‌شکنه و با گفتنِ “حالا به همه نشون می‌دم از من چی در میاد” به خودش قول می‌ده و تصمیم می‌گیره زندگی...

The story of a daring woman who passes part of her life by the question, what can I do?

خلاصه داستان : دنیز و یکی از معروف ترین بسکتبالیست‌های کشور به اسم آتش زندگی مشترک خوبی دارند تا زمانی که تیم بسکتبال در مطبوعات متهم به تجاوز به دختری که خدمات اسکورت ارائه میداد شدند و در ادامه فیلمی که نشان میداد آتش هم در این ماجرا نقش داشته…

Ates, one of the most famous basketball players in the country, and his wife Deniz are happily married. As Ates's name gets involved in a big scandal, their lives are turned upside down.

خلاصه داستان : این سریال که با بازی ستره های محبوبی همراه است، مهمترین دوره تاریخ در سینمای ترکیه را روایت میکند.

Showcasing Turkey of the 1960s, while it follows a film producer who will tell the story of survival in Yesilcam as he experiences the golden age of Turkish cinema.

خلاصه داستان : سه تا عروس که از عروسي کردن در حال فرار هستن وارد فرودگاه ادنان مندرس ميشن . هر سه تاشون در حالي که به دنبال عشقشون ميرن در يک آن خودشون رو در راه استانبول پيدا ميکنن . شبنم ، آلميلا و کاينات در زندگي جديدي که در استانبول بنا ميکنن به همديگه کمک خواهند...

3 brides running away and falling in love with 3 other hot guys