خلاصه داستان : دو دختر کاملا متفاوت که روابط عاشقانهشون خوب پیش نمیرود، برای همدیگر دنبال دوستپسر مناسب میگردند…

خلاصه داستان : دو دختر کاملا متفاوت که روابط عاشقانهشون خوب پیش نمیرود، برای همدیگر دنبال دوستپسر مناسب میگردند…
خلاصه داستان : یه گروه از آدمای اخراجی و سیاسی تصمیم می گیرند برای این که دلیل اخراج خودشون رو پیدا کنند یه گروه مخصوص واسه خودشون تشکیل بدن. که در این گروه İbrahim Çelikkol در نقش یه سرباز اخراجی از ارتش رو بازی می کنه ، İsmail Demirci هم نقش یک مامور ویزه رو بازی خواهد کرد...
The enemy of Turkey lives mostly within the borders of Turkey. A group of people who are willing to sacrifice themselves for eliminating Turkey's interior and outer enemies.
خلاصه داستان : آناستازیا یک زن یونانی جوان در حرمسرا احمد اول نام "کوسم" (رهبر، پیشگام) را به خود می گیرد. در دنیای مردان، او از طریق پسران و نوههایش بر امپراتوری عثمانی حکومت میکند.
Tells the legendary story between the Sultan of Kosem and Ahmed I.
2 بار برنده جایزه
خلاصه داستان : نسلیهان زندگی ای داره که از بیرون عالی به نظر میاد و همه حسرتش رو میخورن. نسلیهان هم این توهم رو باور کرده، و در حالی که فکر میکنه زندگی بیعیب و نقصی رو میگذرونه، متوجه میشه مورد اعتمادترین فرد زندگیش، شوهرش، خیلی وقته داره بهش خیانت میکنه. اونم با دختری که اون رو جای...
To an outsider, Neslihan leads a perfect life. But one day, her delusions of grandeur finally come crashing when she finds out the love of her life, her husband, has been cheating on her for quite some time. That too, with Damla of all people, who was like a sister to her. Not wanting to give up, she decides to fight for herself, her family, and her children.
خلاصه داستان : سال ها بعد، کوزی مجبور می شود به همراه دخترانش به زادگاهش، منطقه دریای سیاه نقل مکان کند. به عنوان همسایه با یلدیز که در گذشته او را رها کرده بود. یلدیز قصد دارد به هر قیمتی شده آنها را به استانبول بازگرداند.
Yildiz has loved Kuzey for as long as she has known. She has seen no one but him. Families are also friendly to each other. Kuzey and Yildiz are engaged. But when Kuzey goes to Istanbul to study at university, he forgets all his words and sets sail for new love. When this is learned by his family, Kuzey is excommunicated by everyone in the village, including his own family. Kuzey married the woman he loved. He had three children. Twenty years later, he experienced the pain that Yildiz experienced. He was abandoned by the woman he loved. Kuzey returns to his hometown with his three daughters. Yildiz swore to send him where he came from.
14 بار نامزد دریافت جایزه
خلاصه داستان : قدیر آدالی یک سرکمیسر وظیفه در مدیریت جرم های امنیتی برنامه ریزی شده استانبول است در حالیکه زندگی خوشی با خانواده دارد در یک حمله ی تروریستی همسر و دخترش را از دست میدهد. به خاطر این اتفاقات خودش را مقصر میداند و عذاب میکشد..قدیر که به خاطر این عذاب از زندگی دل کنده با...
After losing his wife and daughter in a terrorist act, Kadir Adalı decides to attempt suicide via car accident, unwittingly changing the course of his life and the three others involved in the accident.
2 بار برنده جایزه و 10 بار نامزد دریافت جایزه