خلاصه داستان : کنان گورهان که همه به اسم بابا کنان میشناسنش به خاطر دفاع کردن از حق مظلوما برای ۱۰ سال میوفته توی زندان بعد از ازاد شدنش میفهمه که پسراش خیلی عوض شدن و اصلا راه اونو پیش نگرفتن بعد از ۱۰ سال برای کمک به کسی که حقش خورده شده میره همون پسره به دستور...

خلاصه داستان : داملا بچه نامشروع خواهرش آلِو رو سالها پیش خودش نگه میداره و بزرگش میکنه و مثل بچه خودش میدونه و زینب دختر آلو، داملا رو مادر خودش میدونه و تو خونه پدربزرگش مثل اسیر زندگی میکنه ولی آلو که هیجده سال در زندان بوده و بعد از به دنیا اومدن بچش سعی داشته اونو بکشه...

خلاصه داستان : دوستان چهل ساله؛ کورکماز و اسکندر. پسر اسکندر بر اثر تصادف جان خود را از دست می دهد. متهم پسر کورکماز متین است که 22 سال پیش از دست داده و سال ها به دنبال او بوده است. اکنون دو دوست روبروی هم قرار گرفته اند. یکی برای اینکه پسرش مرده و دیگری برای اینکه...

Friend of forty years; Korkmaz (Timuçin Esen) and Iskender (Şevket Çoruh). Alexander's son dies as a result of an accident. The accused is Metin (Genco Özak), the son of Korkmaz, whom he lost 22 years ago and sought for years. Now the two friends are face to face; one because his son died, and the other so that his son would not die…

خلاصه داستان : زینب، مانند هزاران دختر جوان، یک پدیده شبکه های اجتماعی است و آرزوی رهایی از زندگی فقیرانه خود را دارد. اما در حالی که او برای این کار تلاش می کند، پدرش را نیز "مادر" می کند. چون یک مرد بزرگ 45 ساله احساسات و هوش یک بچه 5 ساله را دارد. کدیر یک مرد...