خلاصه داستان : پس از ملاقات بابی هالوی بیست و دو ساله و ریمز و روسون بیست و پنج ساله در J.B. Martin Co برای همکاری، آنها تصمیم میگیرند که به اختراعات بی فایدهی خود بپردارند. ریمز همواره فردی رویا پرداز بوده و به دنبال اهداف دست نیافتنی است. پس از شکست در یکی از اختراعات...
An inventor and his bride get testy in the city as they try to make ends meet.
