خلاصه داستان : این داستان تیم برگلینگ، پسری خجالتی و ناامن است که بدون اینکه خودش متوجه شود، ناگهان یکی از محبوب‌ترین هنرمندان جهان یعنی اویچی را خلق کرد.

Before Avicii, there was Tim. Through his own words, witness how a prodigious musical talent became one of the defining artists of his generation.

خلاصه داستان : عشق و لمس یک کمدی عاشقانه در مورد عشق، دوستی و شجاعت است که به پیروی از رویاهای خود نیاز دارد. این فیلم بر اساس رمان موفق با همان عنوان توسط نویسنده کجسا Ingemarsson است. آگنس آشپز است و او را دوست دارد پخت و پز. او یک شغل خوب دارد، یک دوست پسر که...

Agnes has most things in life: a family who are always there for her, a good job in the restaurant industry, a boyfriend who loves her, and a best friend whom she knows inside out. Or does she? All of a sudden things begin to crumble, one by one, and soon nothing is as it was.

خلاصه داستان : شرق تستکهلم داستان فیلمی ست عاشقانه و جذاب بین دو غریبه. این دو در کنار هم تحت تاثیر یک ترادی هستند که به روابط و زندگی اینها سایه انداخته

Stockholm East is the love story between two strangers, bound together by a tragedy that has taken its toll on both their lives and relationships. When Johan and Anna meet at the railway station connecting Stockholm with the idyllic suburbs where they both live, they embark on a dangerous journey of passion and lies.

خلاصه داستان : مادر دختر جوانی جوان در حال مرگ است، در حالی که در همان زمان جنا تبدیل به یک دختر جوان به یک زن جوان تبدیل می کند. بنابراین او می تواند اعتراف کند که او می ترسد که مادرش را از دست بدهد، به جای آن او بر خلاف آنچه انتظار می رود از او...

Young adolescent girl Jenna's mother is dying, while at the same time Jenna is turning from a young girl into a young woman. So it is difficult for her to admit that she is afraid to lose her mother; instead she behaves contrary to how one would expect.

خلاصه داستان : سال 1959. «اینگمار یوهانسون» (گلانسلیوس) در آستانه ی بلوغ قرار دارد و مادرش (لیدن) مریض و پدرش در سفر است. او را می فرستند تا مدتی را نزد «عمو گونار» (وون برومسن) بگذارند، اما آن جا احساس بیگانگی می کند و دوری از سگش را تاب نمی آورد. با این حال آرام آرام به محیط...

A boy, obsessed with comparing himself with those less fortunate, experiences a different life at the home of his aunt and uncle in 1959 Sweden.