خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد "اسکایلر" دختر نوجوان پرویی است که از هیچ چیز نمی ترسد. او درمی یابد که پدر و مادرش شکارچی هیولا بوده اند و همینک توسط هیولاها اسیر شده اند. او تصمیم می گیرد پدر و مادرش را از دست هیولاها نجات دهد و همه هیولاها را اسیر بکند...

Skylar finds out that her parents are monster hunters after she accidentally releases some monsters from a secret containment chamber; so she and her techno friends must recapture all the monsters and also save her mom and dad from these monsters who are out for revenge.

خلاصه داستان : داستان فیلم درباره " مک کنا " دختر ژیمناست جوانی است که در تلاش است تا بین زندگی ورزشی خود و چیز های دیگر در زندگی اش تعادل برقرار کند. شخصیت ها در این فیلم تعدادی کار اشتباه انجام می دهند اما در نهایت، فیلم یک پیام کاملا مثبت درباره دوستی، یک پارچگی و تعادل...

A young girl struggles to maintain her school grades while competing as a gymnast.

خلاصه داستان : یک نوجوان برای محافظت از خانواده اش مجبور میشود دست به اقدامات شرورانه ای بزند…

A teen must resort to extreme measures to protect her family from a supernatural entity.

خلاصه داستان : در ادامه اتفاقات فصل هفتم سریال ری داناوان است. زمانی که میکی ناپدید شده و ری مصمم است تا قبل از این‌که بتواند کشت‌وکشتار بیشتری به راه بیندازد، او را پیدا و متوقف کند…

A showdown decades in the making brings the Donovan family legacy full circle. As the events that made Ray who he is today finally come to light, the Donovans find themselves drawn back to Boston to face the past. Each of them struggles to overcome their violent upbringing, but destiny dies hard, and only their fierce love for each other keeps them in the fight.

خلاصه داستان : سـریال، داسـتان شـخصی به نام « ری داناوان » رو نقل می‌کنه کـه یک حلال مشکلات در شـهر لـوس‌آنجلسه. آدم‌های معروف کـه به مشکل بـرمی‌خورن، بـه « ری داناوان » پناه میارن. « ری » می‌تونه مشکل همه رو حـل کنه به‌غیـر از یک نفر. و اون یک نفر کسـی نیست جـز خودش ! زندگی...

Set in the sprawling mecca of the rich and famous, Ray Donovan does the dirty work for LA's top power players, and makes their problems disappear. His father's unexpected release from prison sets off a chain of events that shakes the Donovan family to its core.

خلاصه داستان : برای الکساندر کوپر دوازده ساله همه روزها به سختی سپری می شوند. و خانواده اش فکر می کنند او یک احمق است زیرا هیچوقت روز بدی نداشته اند. یک روز پیش از تولد دوازده سالگی، او متوجه می شود همه قصد دارند به تولد پسر دیگری بروند. به همین دلیل در شب تولدش آرزو می...

Alexander's day begins with gum stuck in his hair, followed by more calamities. Though he finds little sympathy from his family and begins to wonder if bad things only happen to him, his mom, dad, brother, and sister all find themselves living through their own terrible, horrible, no good, very bad day.