خلاصه داستان : داملا دختری زیبایی است که فکر میکند در چوکوردره بدنیا آمده و بزرگ شده. مقصوده گرچه داملا رو به فرزندخوندگی قبول کرده ولی عملا با او مثل یک خدمتکار برخورد کرده و از اونجا که مقصوده در یک محله فقیرنشین زندگی میکنه، داملا هم در فقر بزرگ میشه. روزی یک وکیل به اسم ییت به...

خلاصه داستان : این فیلم حکایت پنج جوانی که از نواحی و شهرهای مختلف در یه دانشگاه اومدن را به تصویر میکشه و لحظات خنده دار و رمانتیک کنار هم سپری میکنن.. ترم اول دانشگاه “سدا” با دوست بچگیش “گیزم” که سالهاست ندیده روبرو میشه و مثل قبلنا به هم وابسته میشن ولی بعد از یه مدتی تعادل...

Eren, Seda, Merve and Yunus are four friends who met a year ago when they were studying at university. In their first year of class, Seda meets her childhood friend Gizem. Seda and Gizem, from the first moment they come together as in the old days are connected to each other. However, the balances in the group begin to change soon. As Seda, Eren, Merve, Yunus and Gizem confront the ghosts of the past, they start to think that adult life is not such a good thing. They have now realized that they are alone in their war with life.

خلاصه داستان : فکرت و سولماز که در یک روز هر دو رابطه بیست و یک ساله اشون با همسراشون تموم شده بود به شکل جالبی با هم اشنا میشن،وقتی که دختر سولماز یعنی زینب تصمیم میگیره که با یه پسر اهل آدانا ازدواج بکنه فکرت که از همه چیز میترسه در یه لحظه خودشو مسئول حس میکنه.

The neurotic Fikret and tavern singer Solmaz, whose 21 year long relationships end on the same day, meet through a funny coincidence. When Solmaz's daughter Zeynep decides to marry her lover from Adana, the ever-fearful Fikret ends up having to play the role of his life. Intended at first to be kept in the family, the wedding becomes a much bigger event upon the insistence of the groom's relatives. Can our heroes come to terms with the traditional Adana family who carry guns and own a kebab restaurant chain, and see the wedding through without mishaps?

خلاصه داستان : مظهر پس از اتمام تخصص خود در کانادا، به استانبول بازگشت. در حالی که او برای مادرش سوگواری می کند، عاشق دختری می شود که او نیز عاشق ارمان، بهترین دوست مظهر است. مظهر و ایسه عشقی پرشور و ویرانگر را در...

After completing his specialty in Canada, Mazhar returned to Istanbul. As he mourns his mother, he falls in love with Ece, who is also the lover of Erman, Mazhar’s best friend. Mazhar and Ece will live a passionate and devastating love in the midst of the vicissitudes of the city.