خلاصه داستان : خلاصه داستان : خانواده‌ی یشیل تصمیم می‌گیرند او را به عقد اونال، پسر جناب خان دربیاورند ولی در روز عروسی، یشیل همراه ارسین که یک فوتبالیست معروف است، فرار می‌کند و بعد از یک سری اتفاقات به زندان می‌افتد و بچه‌های دو قلویش را در زندان بدنیا می‌آورد و آنجا بزرگ می‌کند. حالا روز آزادی...

Making plans for the future of her children, Yeşil's path crosses with the famous football player Yasin Bıçakçı. However, life has other plans for Yeşil, who has been trying to implement the plan she has designed for years.

خلاصه داستان : تنها هدف ویسل خان که صاحب بیمارستانی غیرفعال در استانبول است اینه که تحت هر شرایطی بتونه به بیمارانش کمک کنه . ولی کارها اصلا در مسیر درستی قرار نداره . بیمارستان در باتلاق قرض و طلب فرورفته و تا بسته شدنش چیزی نمونده . تمام دکترهای بیمارستان هم استعفا داده و بیمارستان رو ترک...

خلاصه داستان : خلاصه داستان : داستان درباره یک عملیات در عراق هست که طی اون پولات علمدار و تیمش نقشه‌ی ترکیه رو به دست میارن. توی اون نقشه علاوه بر نقاط استراتژیکی مثل پایگاه‌های نظامی و مراکز نیروی ویژه، یالاووز که یک روستا نزدیک مرز سوریه هست هم علامت‌گذاری شده…

Polat Alemdar Erhan and Cahit are yet again on the front lines only to discover a military coup attempt in Turkey.