خلاصه داستان : زهرای 18 ساله در روستا کنار خانواده اش زندگی می کند. واردیا و دوستش اولگون هم در یک ایستگاه پمپ بنزین کار می کنند. این دو دوست به غیر از قضیه عشق اولگون به زهرا بیشتر با تماشای تلویزیون وقتشان را می گذرانند و با دیدن دنیای درون تلویزیون دوست دارند که آنها هم در...

Araf is the story of Zehra and Olgun whose lives are caught in a vacuum. The world in which they live and work is a place of throwaway culture and constant change. They too are waiting for a chance to change and escape from their empty, monotonous lives.

خلاصه داستان : اؤزگور که در کودکی بی پدر و مادر شده بوده ، زیر سایه ارث پدربزرگش بدون اینکه طعم سختی رو بچشه و حتی با ناز و نعمت بزرگ شده . در حالیکه در این فکره که با ارثی که از طرف پدربزرگش نصیبش میشه یک زندگی راحت و بدون دردسر رو برای خودش دست و...

On his 18th birthday, wealthy but spoiled Ozgur(Ekin Koc) gets a surprise from his deceased grandfather's will. He has to leave his luxurious life in Istanbul and graduate from a public school in a small village on the Aegean coast. After falling for Elif(Neslihan Atagul), a secretive classmate, Ozgur begins to understand the importance of this tiny and seemingly trivial village.Adapted from the South Korean romantic drama, 'A Millionaire's First Love'.

خلاصه داستان : مکید، دختر خانواده ای فقیر که روانشناسی خوانده و از زندگی تجاری راضی نیست و به دنبال شفای دیگران است، عاشق برادر بزرگ احمد، کاظم ایشیک می شود که به عنوان باهوش ترین و موفق ترین تاجر در جهان شناخته می شود. کشور. او به تازگی مردی را با شور و شوق بیمارگونه ملاقات کرده...

Gecenin Ucunda - Adapted from Peride Celal’s best-selling novel of the same name, the drama tells the story of Macide, the daughter of a poor family, who falls in love with a married businessman. On her journey to find herself, she is tested by the greatest love of her life and by his world of wealth and power... This is, Gecenin Ucunda (At the End of the Night).

خلاصه داستان : نريمان و شناسي از دوران بچگي با هم دوست بودن حتي با هم به مدرسه مي رفتن در دوران دانشگاه هم با هم بودن اين دو همديگه رو دوست داشتن ، پدر نريمان هم به همه گفته بود که يک روزي اينا با هم ازدواج مي کنند. تا اينکه ماجد فرزند يکي از سرمايه داران...

The main character is a girl who lives in the suburbs of Istanbul. All her thoughts together about how to get out of poverty and miserable life and enter the socialite. Girl walking ...

خلاصه داستان : بلیندا؛ فیلمی کمدی درام به کارگردانی دنیز یورالمازر است. زندگی یک بازیگر جوان زمانی که او موافقت میکند تا در یک فیلم تبلیغاتی بازی کند تغییر میکند…

A young actor's perfect life takes a madcap turn when she agrees to star in a commercial — and suddenly gets transported to her character's world.

خلاصه داستان : ساحر که مسئوليت رها کردن افرادي رو داشته که قصد خودکشي به خاطر امنيت استانبول را داشتند.. يک روز با گزارشي که تلفني بهش ميرسه بيلگه رو پيدا ميکنه.. از لحظه اي که با بيلگه، زن اسرارآميز که زندگيش پر از راز هست، ملاقات خواهد کرد درهاي يک جهان جديد و خطرناک در مقابل ساحر...

Sahir, who is in charge of abandoning the people who attempt to commit suicide due to Istanbul Security, finds Bilge who is a scientist woman with a notice coming to the phone one day.

خلاصه داستان : یک هنرمند جوان خود را موظف می بیند که داستان عشق خود را برای پنهان کردن یک راز خانوادگی قربانی کند...

Two separate worlds lie on two sides of the road in a seaside town. Both too close and way too far from each other. What happens when two young people from these worlds fall in love? Kemal is one of the three children of a moderate family that lives in one of the inner neighborhoods of the town. His hand to mouth world has pinned all hopes on him. The motive of this world is not high aims, it’s to make a living and survive. It’s Kemal’s last year in mine engineering. His dreams are restricted with the truth and he doesn’t believe in miracles. Especially in miracles like love. Kemal is soon tested with his disbelief and Nihan hops into his monotonous life. After that day Kemal’s world turns upside down and he loses control.

خلاصه داستان : ناره(Neslihan Atagul) دختر سفیر هستش و سنجر(Engin Akyürek) پسر کشاورزیه که از بچگی عاشق همدیگه میشن ولی برادر ناتنی ناره که پدرش ازبچگی بزرگش کرده بود بهش تجاوز میکنه و ناره نمیتونه اینو به سنجر بگه چون میدونه قاتل میشه، روز ازدواجشون سنجر فکر میکنه ناره بهش خیانت کرده و اونو بیرون میکنه و ناره...

Sancar has always & Nare has always yearned for love. When they meet and fall in love as children, they know they are meant to be; they just have to wait to be old enough to marry. On the night of their wedding, a startling revelation by Nare forever changes their lives and puts their love on hold until the night of another wedding many years later.