خلاصه داستان : جورج که 3 سال است که در بیمارستان روانی بستری میباشد بالاخره زمان ترخیص و بازگشت به دنیای بیرون فرا میرسید .. در این بین ادی باید بعنوان همکار و مراقب همراه او باشد تا دردسری ایجاد نشود

George has been in a mental hospital for 3 years and is finally ready to go out into the real world again. Eddie Dash, a dedicated con-man, is supposed to keep him out of trouble, but when people begin to recognise George as a missing millionaire, Eddie wants to take advantage of the situation.

خلاصه داستان : در عصر یخبندان آینده، بشریت در حال مرگ زمان باقیمانده خود را با انجام یک بازی رومیزی به نام "کوئینتت" اشغال می کند. برای یک گروه کوچک، این وسواس کافی نیست. آنها بازی را با قطعات زنده انجام می دهند و فقط برنده زنده می ماند.

During a future ice age, dying humanity occupies its remaining time by playing a board game called Quintet. For one small group, this obsession is not enough. They play the game with living pieces, and only the winner survives.

خلاصه داستان : هارت دانشجوی سال اول حقوق به سختی تلاش می کند تا استاد سختگیر خود کینگزفیلد را تحت تاثیر قرار دهد.او از فشار کار و ترس از شکست کاملا در هم می شکند.

A first-year law student struggles with balancing his coursework and his relationship with the daughter of a stern professor.

خلاصه داستان : دو هم اتاقی / فیزیوتراپیست، یکی زن بیهوده و دیگری یک نوجوان بی دست و پا، رابطه عجیب و غریبی با هم دارند...

Two co-workers, one a vain woman and the other an awkward teenager, share an increasingly bizarre relationship after becoming roommates.