خلاصه داستان : رومک ، یک پسر 19 ساله ایده آلیست ، به عنوان خیاط در بخش لباس یک شرکت تئاتر ورشو کار می کند ، جایی که همکار جدیدش ، سووا ، تحت فشار قرار می گیرد تا لباس برای لباس ...

Romek, an idealistc 19-year-old boy, takes a job as a tailor in the costume department of a Warsaw theater company where his new colleague, Sowa, is pressured to make a costume for an overbearing soloist.

خلاصه داستان : پس از مذاکرات بسیار در سال 1970 تصمیمی مبنی بر ساخت یک کارخانه محصولات شیمیایی گرفته می شود."استفان بدنرز" مردی درست کار عضو حزب مسئول این کارخانه می شود.او قبلا در شهر کوچکی که قرار است کارخانه در آنجا ساخته شود زندگی می کرده و خاطرات ناخوشایندی از آنجا دارد اما...

When a political decision is made as to the location of a new large chemical factory, Stefan Bednarz is put in charge of it. This honest communist party man has to confront the local community opposing the construction.

خلاصه داستان : «آنی یشکا» (یاندا)، دانشجویی بیست و چهار ساله ی و مصمم، اجازه می یابد تا به عنوان پروژه ی فارغ التحصیلی اش از دانشکده ی سینما، مستندی درباره ی یک آجرچین به نام «ماتئوش بیرکوت» (راجیویلوویچ) بسازد که قهرمان فراموش شده ی دهه ی 1950 است...

A young Polish filmmaker sets out to find out what happened to Mateusz Birkut, a bricklayer who became a propaganda hero in the 1950s but later fell out of favor and disappeared.