خلاصه داستان : زمانیکه کریستن احساس می کند فرزندش میخواهد به دنیا بیاید با عجله به بیمارستان می رود. متاسفانه او نوزاد خود را از دست می دهد. وقتی اشلی، بهترین دوست کریستن باردار می شود، کریستن حسادت می کند.زمانیکه همراه با اشلی در مسیر خانه مادرش می باشند همه چیز از هم فرو می پاشد ...

A week after she gives birth, Ashley dies in a car crash and her newborn goes missing. Her husband Brian fears that there is something more devious behind the accident.

خلاصه داستان : جیمز و مولی خانواده خود را با پذیرفتن یک سگ خیابانی و یک سگ پشمالو که با یکدیگر صحبت می کنند گسترش می دهند. در همین حال، شغل جدید جیمز به او نیاز دارد که زمان بیشتری را با کارفرمایش سامانتا بگذراند...

When Samantha LeBon hatches a scheme to spend a romantic Christmas with her new employee -- the unsuspecting, blithesome James -- his wife, their kids and their two dogs, Rocks and Daphne, must rescue him before he makes a terrible mistake.

خلاصه داستان : زن جوانی با ترس بلند مدت از بوگی من (از دوران کودکی) به امید غلبه بر این ترس حودش را به صورت داوطلبانه به یک مرکز سلامت معرفی می کند ولی …

A young woman attempts to cure her phobia of the boogeyman by checking herself into a mental health facility, only to realize too late that she is now helplessly trapped with her own greatest fear.

خلاصه داستان : در سرمای زمستان سواحل غربی ، در حالی که ربکا زندگی اش دچار مشکل شده است و شب را تنها سپری می کند همسرش که یک پزشک است در کارهایش بسیار موفق ظاهر می شود و ...

Two seemingly unconnected souls from different corners of the United States make a telepathic bond that allows them to see, hear and feel the other's experiences, creating a bond that apparently can't be broken.

خلاصه داستان : مردی عادی در شب تولد خود نوری درخشان را در آسمان دیده و متوجه می شود که هوشی بسیار قوی بدست آورده و می تواند اجسام را به ذهن خود جابجا کند...

An ordinary man sees a bright light descend from the sky, and discovers he now has super-intelligence and telekinesis.