خلاصه داستان : آیکوت و گلشاه در آستانه ازدواج هستن. آیکوت به هیچ وجه نمیخواد گلشاه رو از دست بده و به خاطر اینکه قراره داماد خانواده آتابی بشه خیلی هیجان زده هست، اما اتفاقات عجیب زیادی برای آیکوت خواهد افتاد…
On the eve of his wedding, a young man must deal with the trouble caused by an unexpected guest — his bride's former brother-in-law.
