خلاصه داستان : فرانسه امروزی یک شب، میمی نوجوان با درماندگی مادرش را در تلاش برای خودکشی تماشا می کند. سولانژ که در اواسط دهه شصت است، در حالی که او به آرامی در بیمارستان بهبود می یابد، دختر کوچک را به خانه اش می برد. برای اینکه مزاحم همه چیز در آپارتمان نشود، او را در گوشه...

A ten year old girl is received by her aunt because of her mother’s confinement to a mental hospital. But the aunt lives with a man, Jean-Pierre, who seems to be a little too nice with the girl …

خلاصه داستان : پس از اتفاقی که برای “الکساندر دمار” و فرزندش توسط گروهی که در سرقت از ماشین های حمل پول فعالیت میکردند افتاد ، “الکساندر” تصمیم گرفت برای نگهبانی از کامیونهای زرهی حمل پول استخدام شود تا بتواند انتقام فرزندش را بگیرد … ...

Vigilante, a small armored truck company, is in full crisis mode. Victim of three violent hold-ups in a year, which left no survivors, the company is on the verge of bankruptcy and its employees are extremely worried. Some even suggest a complicity between the robbers and the firm. It is in this difficult context that a man, Alexandre Demarre, one morning presents himself to start his first day of work at Vigilante.