خلاصه داستان : استن و اولی از دادن حقوق خود به همسران بدجنسشون خودداری می کنند تا بتوانند یک شب را در شهر لذت ببرند…با نتایجی قابل پیش بینی

The boys sneak out for a night on the town, unaware that Stan's wife has switched her grocery coupons for Stan's secret stash of mad money. The boys run up a huge tab treating a couple of girls to dinner at a snazzy nightclub and much trouble ensues.

خلاصه داستان : دو فرد تنها در شهر بزرگ با هم ملاقات می کنند و از هیجانات یک شهربازی لذت می برند، اما پس از گذراندن یک روز عالی با هم، یکدیگر را در میان جمعیت از دست می دهند. آیا آنها هرگز دوباره یکدیگر را خواهند دید؟

Two lonely people in the big city meet and enjoy the thrills of an amusement park, only to lose each other in the crowd after spending a great day together. Will they ever see each other again?

خلاصه داستان : یک افسر اتریشی قصد دارد یک زن جوان مغفول را اغوا کند.

An Austrian military officer and rogue attempts to seduce the wife of a surgeon. The two men confront each other in a test of abilities that ends surprisingly.

خلاصه داستان : اولی نمی تواند کلاه خود را پیدا کند. او و استن تصمیم می گیرند آنتنی برای رادیو روی سقف نصب کنند و...

Ollie can't find his hat, much to the amusement of his wife and maid. Then Ollie and Stan attempt to install a rooftop radio antenna.