خلاصه داستان : 4 داستان کوتاه کمدی ایتالیایی همه حول ازدواج بی نهایت می چرخند. یک چشم خصوصی و معاون دستیار وی توسط یک شوهر حسود استخدام می شوند تا از همسرش جاسوسی کند. کاراگاه...

Four stories focused on the fair sex, dealing with the most varied and improbable sentimental and non-sentimental situations.

خلاصه داستان : یک پسر ثروتمند و خرابکار ، دختر را باج می زند تا نامزد او شود - اگر این کار را نکند ، شرکت پدرش ورشکسته خواهد شد. پسری فقیر اما صادق که او را دوست دارد سعی می کند او را نجات دهد.

The son of a rich industrialist forces a woman to become his fiancée by threatening to bankrupt her parents — until an unlikely hero steps in.

خلاصه داستان : یک دلال بیمه که بسیار به موسیقی علاقه دارد، دو پسر دارد: پسر بزرگتر عاشق یک دختر سیسیلی است اما پدرش مخالف داستان عشق آنهاست. کوچکتر مایه ننگ پدرش است زیرا او...

The sons of a music-loving insurance broker take extreme measures to find happiness for themselves and others, with some help from the power of music.

خلاصه داستان : کشیش ایتالیایی یک کشیش آمریکایی را ملاقات کرد و کشف کرد که چگونه زندگی آنها متفاوت است. یک مرد که از زندان فرار کرده است زن زرق و برق دار را گول می زند اما یک فریب است و یک لایه توسط یک مشتری دیوانه درگیر است.

Don Cimbolano - a priest in a small town. Oscar - a offender escaped from prison. Philip - attorney loser. They don't lose heart and find ways out of the most incredible situations.

خلاصه داستان : یک فیلم کمیاب محصول 1976 کشور ایتالیا میباشد.

Two Sicilian's, Peppe Truzzoliti and Antonio Mancuso, decide, after a misadventure with some mafia drug dealers, to leave the cold and racist Turin to return to their native land. Along for the ride with them is Domenica, a beautiful girl from Veneto, who had arrived in Turin in search of work, but due to a number of setbacks, had been forced into prostitution.

خلاصه داستان : برونو قمار بازی می باشد که هیچکدام از مسابقات شرطبندی اسب سواری را تابحال از دست نداده است. او از دو طرف بدشانس است: یکی اینکه روی یک اسب زیادی شرطبندی می کند و دیگری اینکه همسرش در حال خیانت به اوست. بنابراین برونوی بخت برگشته تصمیم میگیرد آخرین شرطبندی خود را انجام دهد و...

Bruno Fioretti, known as "Mandrake", is an inveterate gambler who never misses a day at the horse racing track in Rome. He is doubly unlucky: he bets too much on one horse, and his wife is sleeping with his best friend because Mandrake is always at the track. Penniless and cuckolded, Mandrake decides to make one last bet.