خلاصه داستان : .مارسلینو یک کودک یتیم است که در یک صومعه زندگی می کند. یک روز هنگامی که او در اتاقی پر از اشیا قدیمی، حال خوردن وعده ی غذایی کوچکش است، یک تکه از نانش را به یک مجسمه ی قدیمی مسیح می دهد. این مجسمه نان را بر می دارد و آن را می خورد....
Left on the doorstep of a monastery as an infant, Marcelino was raised by the monks. He was well-cared for but lonely and missed having a mother. One day he found a special friend in the forbidden attic, hanging on a cross. A friend that would repay Marcelino's kindness by granting him one heart-felt wish.
-
-
-
-
9 بار برنده جایزه و 1 بار نامزد دریافت جایزه
