خلاصه داستان : دودیت، مادر، امباک لیس و مس دیو مجبور بودند با هم همکاری کنند تا با بدشانسی وحشتناک در آن شب در محل اقامت رسمی پدر روبه‌رو شوند. چه اتفاقی افتاد که آن شب تسخیر شدند؟

Dodit, Mother, Mbak Lis and Mas Dewo had to work together to face terrible misfortune that night at Father's official residence. What happened to haunt them that night?

خلاصه داستان : در حالی که آنها سعی می کنند با فقدانی که تجربه کرده اند کنار بیایند، آیا دیوی و سنا می توانند با رمز و راز میراثی که از خانواده بزرگ خود به ارث رسیده روبرو شوند؟

As they try to come to terms with the loss they have experienced, will Dewi and Sena be able to face the mystery of the legacy passed down from their extended family?

خلاصه داستان : یک گورکن و دانش‌آموزانی که شب‌ها با سوت زدن یک تابو را می‌شکنند، با انبوهی از مظاهر پوکونگ روبرو می‌شوند.

A group of medical volunteers who are sent to a remote village to help residents affected by a deadly epidemic while keeping many secrets related to Pamali.

خلاصه داستان : دو خواهر و برادر دوقلو برای یافتن علت مرگ مشکوک پدرشان، راهی روستایی دوردست می‌شوند، اما در این روستا که مملو از وحشت است، گرفتار می‌شوند.

A pair of twins come to a remote village to find out the cause of their father's strange death, but they end up trapped in a dangerous village full of terror.

خلاصه داستان : شکرکوسومو و بروتوسنو بر سر یک میراث با هم اختلاف داشتند و این اختلاف باعث شد که شکرکوسومو به طرز مرموزی کشته شود...

After Cokrokusumo's death, Uma tries to deal with the trauma while looking for answers to the mystery of the Kuntilanak's involvement in her life. Meanwhile, Brotoseno, Nyi Kenanga and Karmila are taking heinous methods to bring Mangkujiwo to the pinnacle of glory, where blood will again be spilled.

خلاصه داستان : پس از اینکه پدر او در سال 1998 به دست نینجاها در منطقه بانیوانگی به قتل رسید، راهایو به حدی تجربه تروما کرد که توانایی تمرکز بر دعاها و عباداتش را از دست داد. دلیل این مشکل این بود که او تحت تأثیر مداخله‌های شیطانی به نام "کهنزاب" قرار گرفته بود که او را از...

After his father was beheaded by ninjas in Banyuwangi '98, Rahayu was traumatized to the point where he found it difficult to concentrate on his prayers due to interference from the khanzab.