خلاصه داستان : وینسنت همیشه از مزایای منزلت خانوادگی خود برخوردار بوده است. وقتی دولت به یک طرح پس‌انداز عظیم رأی می‌دهد، وینسنت رانده می‌شود. هنگامی که او به قطب شمال منتقل می شود، اوا را ملاقات می کند و عشق پیدا می کند. وقت آن است که او ...

Vincent, a civil servant, has always enjoyed the benefits of his family's status. When the government votes on a massive savings plan, Vincent is pushed out. When he is transferred to the North Pole, he meets Eva and finds love. It's time for him to choose.

خلاصه داستان : فرانک و دوست دخترش سونیا و تعدادی از دوستانشان برای تعطیلات به برزیل می روند. فرانک، دوستانش، دو دختر و مادربزرگ سونیا برای بازدید از غار راهی می شوند، اما همه چیز به هم می خورد و ماجراهای دیوانه وار آنها آغاز می شود.

Franck and his girlfriend Sonya, plus some of their friends go on holiday in Brazil. Franck, his friends, two girls and Sonya's grandmother leave to visit a cave, but everything goes wrong and their crazy adventures begin.

خلاصه داستان : رومین فوبرت، 39 ساله، مجرد، عكس بردار پزشكی و كمی خیالی مواج است. تنها دوستا و دكترش "دمیتری زونكا" فكر میكند می داند كه درمان رومین زمان می برد، اما...

Romain Faubert is a 39 year old, single, medical photographer... and a raging hypochondriac. His doctor and only friend Dr. Dimitri Zvenka thinks he knows the cure for Romain: dating! But with the arrival of freedom fighter Anton Miroslav, everyone might get more then they bargained for...

خلاصه داستان : داستان حول محور زنی بنام استفانی است که در سن 40 سالگی شغلش را از دست میدهد و مجبور میشود پیش مادرش برگشته و با او زندگی کند و مادرش نیز با آغوش باز از برگشتن او استقبال میکند و...

At 40, Stephanie loses her job and is forced to move back in with her mother. She is welcomed with open arms to the joys of overheated apartment, Francis Cabrel playing on loop, Scrabble games and precious motherly advice on how to behave at the table and live her life.

خلاصه داستان : مظفر و فروز دو چوپان آسان گیر اهل تبولستان هستند، کشور کوچکی در آسیا که برای بقیه جهان ناشناخته است. پسر رئیس‌جمهور تبولستان برای آگاه کردن جهان از موجودیت کشورش تصمیم می‌گیرد برنامه‌ای از تروریسم تبلیغاتی را به راه بیندازد. برای این منظور، او دو چوپان ساده لوح ما را استخدام می کند، ماموریت آنها:...

Muzafar and Feruz are two easy going shepherds from Taboulistan, a tiny country in Asia that is unknown to the rest of the world. To alert the world to his country’s existence, the son of Taboulistan’s president decides to instigate a program of publicity terrorism. To that end, he recruits our two naive shepherds, their mission: to destroy the Eiffel Tower! But the France that Muzafar and Feruz discover is far from what they had expected...

خلاصه داستان : بالاخره تعطیلات فرا رسید! ولاد و دوستانش بسیار هیجان زده هستند! ژروم، پدر ولاد، مسئول این کار است. آندره، پدربزرگ ژان و باسیل نیز برای کمک به اینجا آمده است. شش بچه، دو بزرگسال، یک سفر هشت ساعته با قطار. هیچ چیز نمی تواند اشتباه باشد.

Finally, the holidays are here! Vlad and his friends are so excited! Jérôme, Vlad’s father, is in charge. André, the grandfather of Jeanne and Basile, is also here to help. Six kids, two adults, an eight-hour train trip. Nothing could go wrong. But Jérôme and André miss the train… and watch it leave the station with the kids on board. It’s the beginning of a crazy race for the unlikely duo. While the unsupervised children go wild and have the time of their life, André and Jérôme go through various delays and adventures…

خلاصه داستان : گاستون لاگاف (به انگلیسی : Gaston Lagaffe) یک فیلم اکشن ، کمدی که در سال 2018 توسط کمپانی TF1 Films Production منتشر شد. گاستون وارد دوره ‎ی کار آموزی میشود ، جایی که با اختراعات جالبش زندگی همکارانش را تغییر میدهد و …

Gaston is a new guy at the Peticoin start-up. With his delusional inventions, he will change the lives of his colleagues. Cat, seagull, cow, and gaffophone will be at the center of the mishaps of this genius laidback handyman who wants only to do good, but has the gift of annoying Prunelle, his boss. Can those Gaston's gaffes galore prevent the buy-out of the Peticoin by Mr. de Mesmaeker?

خلاصه داستان : خانواده ای به همراه پدربزرگشان به تعطیلات می روند، وقتی ماشین جدیدشان متوقف نمی شود و تقریباً از تصادف با صد ماشین فرار می کند.

A family together with their grandpa go on a vacation, when their new car won't stop and it nearly escapes crashing into a hundred cars.