خلاصه داستان : نجیب زاده ی شیطانی که" آنجی" را ترد می کند و او و دو دخترش باید آنجا را ترک کنند و به زندگی جنایتکارانه ی خود ادامه دهند. خبرنگاری شاهد دزدی بانک توسط آنهاست و با نوشتن داستانی در مورد آنها به آنها کمک می کند تا زبانزد خاص و عام شوند.
Wilma McClatchie and her daughters return to a life of crime and vow vengeance against the evil land baron who foreclosed on their home.
