خلاصه داستان :

خلاصه داستان : یک دانشمند اروپای شرقی که توسط فرانسوی ها از کشورش ربوده شده، قرار است اختراع خود را در حومه پاریس کامل کند، اما او خیلی بیشتر به داشتن اوقات خوش علاقه دارد.

A scientist from the East happens in France where it is supposed to improve one of his inventions. But it is much more interested in the fact to enjoy it and have fun ...

خلاصه داستان : فیلمی به کارگردانی گای لفرانک. با هنرنمایی راجر پیر، ژان مارک تیبو، دری کاول، فرانسیس بلانچ.

خلاصه داستان : جاکی جک به گانگستری که تازه از زندان آزاد شده بدهی دارد. او به طریقی موفق می شود حمله چاقوی گانگستر را در پشت صحنه تئاتر جاخالی دهد و سرانجام پشت سری او کشته و در یک کیف بزرگ ویالون قرار داده میشود. یک روز بعد گانگستر ...

Jockey Jack has a bill open with a gangster just released from jail. He somehow manages to parry the gangster's knife attack backstage at a theatre and the latter ends up dead being put into a double bass case. A day later the gangster mysteriously has disappeared, but it turns out that he was carrying a bet ticket for a horse race now worth over a million. A turbulent run for the money begins.

خلاصه داستان : هرروزه روزنامه داستان یک مرد یا زن اغلب ناموفق که برنده یک جایزه یا یک مسابقه خاص شده اند را گزارش میدهد.

A light French comedy of 5 segments.

خلاصه داستان : داستان داروساز مورد احترامی که زن جوانی را که در کنار دریاچه ، ناخواسته به قتل می رساند. در ادامه ...

In a moment of madness a middle-aged, married and respectable pharmacist kills a young woman who is sun-bathing by a lake. Unable to take in what he has done, he flees from the scene of the crime and behaves as if nothing has happened. Eventually her boyfriend is charged with the crime and, in a strange twist of fate, the killer finds himself serving on the jury.

خلاصه داستان : مارکوس دی والمورین که در سال هزار و هفتصد و پنجاه و نه میلادی در بستر مرگ می‌باشد با نوشتن وصیتنامه توصیه می‌کند که دویست سال بعد وصیتنامه گشوده شود. اکنون در سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج میلادی، نوادگان او از سراسر جهان گرد آمده اند تا .....

The old Valmorin died 200 years ago. The notary tells the family about the inheritance: the one who is terminally ill will receive the money. They all try their luck with getting ill before the other so one family member pretends to be deaf, another pretends to have a terrible back ache and so on...

خلاصه داستان : در شهری کوچک به افسر پلیس گزارش میدهند که زنی برهنه در سالن های متعدد شهر نمایش ترکیبی (نمایشی امیخته به رقص، آواز و قطعات کوتاه طنز) به روی صحنه می برد، او که خود را حافظ ارزشهای اخلاقی جامعه میداند در صدد بررسی بیشتر موضوع بر می آید.

A small-town policeman is informed that "naked women" are dancing in a revue at a local variety theater. Being the guardian of public morals that he is, he decides to stroll on down there and check it out for himself.

خلاصه داستان : یک رئیس اوباش در حال مرگ ، تجارت خود را به یکی از دوستان قدیمی خود ، فرناند واگذار می کند. دستیاران رئیس می خواهند از شر دومی خلاص شوند. اما آیا برادران ولفونی و تئو تهدیدهای واقعی هستند؟ درگیری و تیراندازی در پی آن بیشتر خنده دار است تا کشنده.

An aging gangster, Fernand Naudin is hoping for a quiet retirement when he suddenly inherits a fortune from an old friend, a former gangster supremo known as the Mexican. If he is ambivalent about his new found wealth, Fernand is positively nonplussed to discover that he has also inherited his benefactor’s daughter, Patricia. Unfortunately, not only does Fernand have to put up with the thoroughly modern Patricia and her nauseating boyfriend, but he also had to contend with the Mexican’s trigger-happy former employees, who are determined to make a claim.

خلاصه داستان : طنز جاسوسی در دوران جنگ سرد. پس از مرگ یک سازنده تسلیحات، یک گروه بین المللی از جاسوسان برای به دست آوردن پتنت های نظامی ارزشمند به نبردی بزرگ کشیده می شوند که...

A cold-war spy parody. After the death of an armaments manufacturer, an international group of spies is drawn into a high-stakes battle of wits to obtain the valuable military patents which have been inherited by the lovely widow.

خلاصه داستان : در سال 1789، زمانی که انقلاب ادامه یافت، راهزنی به نام «لاله سیاه» اطراف روستای روسیلون را با ترس نگه داشت. مردم فقیر به او به عنوان رابین هود احترام می گذاشتند که خود را یک انقلابی معرفی می کرد اما کنت گیوم دو سنت پی...

In 1789, when the Revolution went on, a bandit named "Black Tulip" held the surroundings of village Roussillon in fear. The poor people respected him as Robin Hood, who declare himself a revolutioner but Count Guillaume de Saint Preux "plays" this benefactor.