خلاصه داستان : جئونیم، یک مدرس دانشگاه، از عمویش با تجربه تئاتری کمک می‌خواهد تا نمایش مدرسه را کارگردانی کند. اما در حین آماده‌سازی نمایش، اتفاقی بد رخ می‌دهد که باعث می‌شود...

A lecturer named Jeonim asks her uncle to direct a theatrical skit put on by her school department. Each day, Jeonim goes to a nearby stream to sketch and try to grasp its patterns. Her uncle decides to direct the skit because of his memories directing one at this same university, 40 years earlier. A scandalous incident arises among the students, and Jeonim and her uncle end up getting involved.

خلاصه داستان : بونگوان متاهل در تاریکی صبح خانه را ترک می کند و به کار می رود. خاطراتی که زنی برای او بازگو میکند برایش سنگینی میکند. در یک روز همسر بانگ وانیک یادداشت عاشقانه ای پیدا می کند و سپس به دفتر شوهرش می آید، در آن جا ایریوم را به جای آن زن اشتباه میگیرد...

On her first day at work, Areum replaces a woman who broke up with the boss. The wife of the boss finds a love note, bursts into the office, and mistakes Areum for the other woman.

خلاصه داستان : زنی در 40 سالگی که در خانه دوستان زندگی می کند به طور خلاصه پاسخ می دهد و مرد 70 ساله ای که تنها زندگی می کند در نهایت پاسخ های طولانی تری می دهد، برای ناهار در حضور مهمانان خود بازدیدکننده داشته است، اتفاقاً هر دو به رامیون خود خمیر فلفل تند اضافه کردند.

Recently returned to South Korea, an actress in her fourties is staying with her friend and her cat. Meanwhile, an aging poet in declining health lives alone after the death of his own cat. One day, each receives a visit from a different young aspiring artist, who come equipped with questions about their careers and life itself.

خلاصه داستان : در آب یک بازیگر جوان محیط اطراف را کاوش می کند، منتظر است تا نور مناسب ظاهر شود و افق را از ساحل تماشا می کند...

A director, a cinematographer, and an actress spend the days leading up to a movie shoot together on-location, waiting for the director to come up with an idea for what the film will be about.

خلاصه داستان : مردی به دنبال نامزدش می گردد که بدون هیچ اثری درست قبل از مراسم عروسی ناپدید شد، اما هویت تکان دهنده او را کشف کرد.

A woman suddenly disappears. Her fiance then sets out to find her and, in the process, uncovers layers of dark hidden secrets.

خلاصه داستان : داستان مردی جوان که از کره جنوبی به برلین می رود تا دوست دخترش را غافلگیر کند.

Youngho goes to see his father who is tending to a famous patient. He surprises his girlfriend, Juwon, in Berlin where she is studying fashion design. He goes to a seaside hotel to meet his mother and brings his friend Jeongsoo with him. In each instance, he anticipates an important conversation. But sometimes a shared look, or a shared smoke, can mean as much as anything we could say to those close to us.

خلاصه داستان : یک کارگردان بر حسب اتفاق وارد شهری می شود. او پیش از سخنرانی خود در صبح روز بعد؛ او وارد مکانی شده و با یک هنرمند جوان آشنا می شود. هنرمند هیچکدام از فیلمهای او را ندیده اما شهرت او را می شناسد. آنها با هم به گالری دختر جوان رفته و نقاشیهایش را تماشا...

Chun-su arrives in Suwon one day earlier than scheduled. He has a special lecture to give the next day. Chun-su decides to visit a palace and meets Hee-jung there. Hee-jung is a painter and she lets Chun-su see her workroom with her paintings. In the evening, they go out eat and drink together. There, Chun-su reveals something unexpected to Hee-jung.

خلاصه داستان : یک رمان نویس از کتابفروشی که توسط همکار جوانی که ارتباطش با او قطع شده است بازدید می کند، سپس با یک کارگردان سینما و همسرش قدم می زند. او با یک بازیگر آشنا می شود و سعی می کند او را متقاعد کند که با هم فیلم بسازند.

A novelist visits a bookstore run by a young colleague who's been out of touch, then takes a walk with a film director and his wife. She meets an actress and tries to convince her to make a film together.

خلاصه داستان : گامهی در حالی که شوهرش در یک سفر کاری به سر می‌ برد با سه نفر در حومه سئول آشنا می‌شود. مکالمات دوستانه‌ای بین آنها شکل می‌گیرد اما...

While her husband is on a business trip, Gamhee meets three of her friends on the outskirts of Seoul. They make friendly conversation, as always, but there are different currents flowing independently of each other, both above and below the surface.

خلاصه داستان : هیدکو دختری تنها و منزوی است که به همراه شوهر خاله سلطه گر و بیرحم خود در یک عمارت بزرگ زندگی می کند. در این میان سوک هی نیز راز بزرگی را پنهان می کند و هیدکو به طور مخفیانه درگیر توطئه ای می شود...

In 1930s Korea, a swindler and a young woman pose as a Japanese count and a handmaiden to seduce a Japanese heiress and steal her fortune.

خلاصه داستان : داستان این فیلم اجتماعی و خانوادگی درباره‌ی یک شاعر می‌باشد که در میان زمستان از پسرش درخواست می‌کند تا برای دیدار با وی به هتل محل اقامت او بیاید. اما در این هتل یک میزبان جدید و مجرد نیز به همراه دوستش زندگی می‌کنند و این دو دوست با هم در یک اتاق هستند. طولی...

An aging poet, Younghwan, summons his two estranged sons to a solitary hotel beside the Han River because he feels his death is near. While waiting for them to arrive, he meets two women out walking in the new-fallen snow and is struck by their angelic beauty. But the women have come to the hotel to do some healing of their own.

خلاصه داستان : پس از رابطه با مردی متاهل ، بازیگر جوان یانگی تصمیم می گیرد کمی وقت بگذارد. او به دور از شهر هامبورگ سفر می کند. وی در گفتگو با یکی از دوستان خود از خود می پرسد که آیا معشوق به دنبال او می آید و آیا او به اندازه دلتنگی برای او دلتنگ است....

Young-hee, an actress reeling in the aftermath of an affair with a married film director, escapes to Hamburg. But when she returns to Korea and meets with friends for drinks, startling confessions emerge.

خلاصه داستان : داستان دوستی زنانه به عنوان زن فرانسوی کلر به سوژه عکس او ، مین هی ، کمک می کند تا دریابد که چرا او بدون دلیل مشخص اخراج شده است.

Claire, a school teacher with a camera is on her first visit to Cannes. She happens upon a film sales assistant, Manhee, recently laid off after a one-night stand with a film director. Together, this unlikely pair become detectives of sorts, as they wander around the seaside resort town, working to better understand the circumstances of Manhee's firing.

خلاصه داستان : گون که پس از مهاجرت به آمریکا توسط مادرش رها شده است توسط مافیا بزرگ شده و تبدیل به آدمکشی بی رحم می شود. او در یکی از ماموریتهایش اشتباه مهلکی را مرتکب شده و دختر بیگناهی را به قتل می رساند و...

A hitman accidentally kills a little girl. Filled with regret, he wants to quit. But then to tie up loose ends, he is forced to go on another job, to kill the girl's mother.