خلاصه داستان : داستان دربارهٔ جوی لاک (با بازی دیزی ریدلی)، سرباز سابقی است که اکنون به‌عنوان نظافتچی در برج «شارد» لندن کار می‌کند. هنگامی که گروهی از فعالان به مراسم سالانهٔ یک شرکت انرژی حمله کرده و صدها نفر را گروگان می‌گیرند، جوی تلاش می‌کند تا گروگان‌ها را نجات دهد.

When a group of radical activists take over an energy company's annual gala, seizing 300 hostages, an ex-soldier turned window cleaner suspended 50 storeys up on the outside of the building must save those trapped inside, including her younger brother.

خلاصه داستان : دوستان سابق کالج که در یک محل ملاقات مجدد ناخواسته در یک اقامتگاه خالی اسکی فریفته می شوند، برای فرار زنده می جنگند، زیرا توسط یک دشمن نادیده هدف قرار می گیرند، و اسرار طولانی مدت ممکن است حقیقت را در مورد اینکه چه کسی طناب را می کشد، پنهان کند.

Lured into an unwelcome reunion at a vacant ski lodge, former college friends fight to escape alive as they are targeted by an unseen adversary, and long-buried secrets may hold the truth about who’s pulling the strings.

خلاصه داستان : ارواح دوشنبه داستان هولناک گروهی از فیلمسازان آمریکایی را روایت می کند که برای فیلمبرداری مستندی در هتل غم انگیز معروف گولا به قبرس سفر می کنند - یک استراحتگاه زمانی محبوب که در آن بیش از 100 نفر در محیطی مرموز جان خود را از دست دادند...

A group of US filmmakers travel to Cyprus to film a documentary in the tragically famous Hotel Gula - a once popular resort where more than 100 people died in mysterious circumstances. What begins as just another day at the office will eventually turn into a terrifying journey into the unknown.

خلاصه داستان : پس از دعوایی سهمگین، جوانی به سمت یک ساحل برای داشتن یک زندگی بهتر فرار می‌کند. اما زمانی که از شهر خارج می‌شود، متوجه می شود که گذشته ی دلخراشش...

After a violent altercation, a runaway youth goes on the lam with a charming beach dweller offering an easy way out, but once they skip town, she quickly realizes that the harrowing past she's running from is one she may never escape.

خلاصه داستان : داستان جوانی به نام رایان که ۲۴ ساعت فرصت دارد تا فروشگاهی را که از آن متنفر است نجات دهد تا بتواند قلب دختری را که دوست دارد، به دست آورد.

Brilliant but insecure, young Ryan has 24 hours to save the store he hates in order to win the heart of the girl he loves.