خلاصه داستان : زندگی کونال و ریوا پس از یک تصادف غم انگیز از هم می پاشد و کونال را فلج می کند. هر دو احساس درماندگی و دوری می کنند، آرامش را در جای دیگری جستجو می کنند و این سوال را مطرح می کنند: آیا درماندگی می تواند خیانت را در یک رابطه توجیه کند؟
Kunal and Riwa's lives crumble after a tragic accident, leaving Kunal paralyzed. Both feeling helpless and distant, seek solace elsewhere, raising the question: can helplessness justify betrayal in a relationship?
