خلاصه داستان : یافتن اوهانا تابستانی در روستایی اوآهو برای دو خواهر و برادر بزرگ شده در بروکلین، چرخشی هیجان‌انگیز ایجاد می‌کند، زمانی که مجله‌ای که به گنج گم‌شده اشاره می‌کند، آنها را وارد ماجراجویی حماسی با دوستان جدید می‌کند و باعث می‌شود که دوباره با میراث هاوایی خود ارتباط برقرار کنند...

Two Brooklyn siblings' summer in a rural Oahu town takes an exciting turn when a journal pointing to long-lost treasure sets them on an adventure, leading them to reconnect with their Hawaiian heritage.

خلاصه داستان : پدربزرگ مارکو جوان، مارکو را با بوسه بال و به خدمه محله مردان ایتالیایی که پس از نقل مکان نونو بازی می کنند، معرفی می کند. مارکو با ورزش، خنده و عشق، تیمی از بچه های محله را گرد هم می آورد تا چای نونو را بخورند.

Marco, 12, is obsessed with his iPad and hardly leaves the house. But when his grandmother dies and his grandfather moves in, Marco's life is turned upside-down and he's forced...to go play outside. "Nonno" (Grandpa) introduces him to bocce ball and to the neighborhood crew of old Italian men who play daily at the local court. With sport, laughter and love, Marco finds connection to other people and rounds up a team of neighborhood kids to take on Marco's grandfather and his pals.

خلاصه داستان : برد و داستی باید در طول تعطیلات با پدران مزاحم خود برخورد کنند.

Brad and Dusty must deal with their intrusive fathers during the holidays.

خلاصه داستان : داستان یک مدیر رادیویی ملایم است که تلاش می کند تا بهترین پدر ناتنی تا به حال برای دو فرزند همسرش شود، اما زمانی که پدر واقعی آزاده و مجانی آنها از راه می رسد، مشکلاتی پیش می آید که پدر ناپدری را مجبور می کند تا برای محبت بچه ها رقابت کند.

The story of a mild-mannered radio executive who strives to become the best stepdad ever to his wife's two children, but complications ensue when their freewheeling, freeloading real father arrives, forcing stepdad to compete for the affection of the kids.

خلاصه داستان : داستان فیلم "خانه ای با ساعتی درون دیوارهایش" درباره‌ی پسر 10 ساله‌ی تازه یتیم شده‌ای به نام لوئیس برناولت است که برای ادامه‌ی زندگی، به عمارت عمویش، جاناتان برناولت می‌رود. لوئیس پس از مدت کوتاهی درمی‌یابد که عموی وی به همراه یکی از همسایه‌ها به نام فلورنس زیمرمان، دو جادوگر هستند که در تلاشند تا...

When ten-year-old Lewis is suddenly orphaned, he is sent to live with his Uncle Jonathan in a creaky (and creepy) old mansion with a mysterious ticking noise that emanates from the walls. Upon discovering that his uncle is a warlock, Lewis begins learning magic, but when he rebelliously resurrects an evil warlock he must find the secret of the house and save the world from destruction.