خلاصه داستان : (چه دنیای شگفتانگیزی).در شهری که هرگز از حرکت بازنمیایستد، دو غریبهی تنها با یکدیگر برخورد میکنند و کمکم زخمهای خاموش زندگیشان شروع به التیام میکند. با باز شدن درهای دل و کنار گذاشتن سپرهای احساسی، آنها در مرز میان واقعیت و خیال پیش میروند و درمییابند که شاید مسیر پذیرش خود، از حضور کسی دیگر...
In a city that never slows down, two lonely strangers cross paths and begin to heal from life’s quiet wounds. As they open up to love and shed their emotional armor, they navigate a blurred line between reality and illusion, discovering that the journey to self-acceptance may just begin with someone else.