خلاصه داستان : هنگامی که یک فرصت طلایی برای افزایش ثروت یک شهر ماهیگیری پیش می آید، ساکنان آن تصمیم می گیرند برای دستیابی به ثزوت حیله ی بکار گیرند.

When a golden opportunity arises to boost the fortunes of a forgotten fishing town, its residents set out to trick their way to making it happen.

خلاصه داستان : کلو یکی از دو خدمتکار خانگی است که به آنتونیو و سوفیا در مراقبت از چهار فرزندشان در مکزیکوسیتی دهه ۱۹۷۰ کمک می‌کند. مشکلات زمانی آغاز می‌شود که آنتونیو ناگهان با معشوقه‌اش فرار می‌کند و کلو متوجه می‌شود که باردار است. زمانی که سوفیا تصمیم می‌گیرد کودکان را به تعطیلات ببرد، او از کلو دعوت...

In 1970s Mexico City, two domestic workers help a mother of four while her husband is away for an extended period of time.