خلاصه داستان : یک شهر کوچک کارگری در کنار رودخانه Loire. پاول 19 ساله مانند پدر و پدربزرگش قبل از او، در مارتینسون، صنعت محلی کار می کند. او اوقات فراغت خود را با آنجا، دوست دوران کودکی اش، تقریباً خواهرش، می گذراند.
Pavel has a good job in the village factory and is sure to marry Anja, his best friend from childhood. It's written in the Book of Life. But reality doesn't follow books.
