خلاصه داستان : گروهی از جوانان علیه رشوه و کارهای کثیف جامعه برخاستند و در این راه از سناپاتی، مبارز سابق آزادی‌خواه کمک میگیرند تا او با فساد مبارزه کند. بازگشت سناپاتی به کشور واقعیت‌های زیادی را افشا میکند و چیترا در این راه بهای سنگینی باید بپردازد...

As corruption becomes rampant in the country, a group of idealistic youngsters attract attention of freedom fighter-turned-vigilante Senapathy through social media, who returns to his homeland to finish what he started.

خلاصه داستان : بیگانه‌ای گمشده برای بازگشت به خانه‌اش به کمک نیاز دارد، اما پس از بازگشت، با چالش‌های جدیدی روبرو می‌شود...

A lost alien seeks help from four friends to get back to his home planet, while a group of hostile scientists tries to capture it.

خلاصه داستان : ونکی سعی می‌کند اشتباهات خود را با مشارکت دادن خانواده‌اش اصلاح کند و...

Venky, a man who values his friends, goes against a local crime lord, Babji, when he helps his best friend elope with the gangster's daughter. Consequently, Babji orders a manhunt for Venky.

خلاصه داستان : کونداپولام داستان چوپانان مستقر در جنگل نالامالا را روایت می کند که وظیفه محافظت از گوسفندان خود را در برابر حملات خطرناک شکارچیان و سمباده های قرمز منطقه بر عهده دارند.

Jobless since four years despite being well-educated, a young man heads to Nallamala forest with his father to help him with konda polam. Will he come out a changed man?

خلاصه داستان : یک دانشجوی کالج باید در یک رقابت بین دانشگاهی برنده شود تا کالج خود را از تخریب توسط سازندگان املاک نجات دهد.

A college student must win an inter college competition to save his college from being demolished by property builders.

خلاصه داستان : فیلمی درام و اکشن از سینمای تلگو جنوب هند با بازی راکول پریت سینگ و سای درم تج ، مردی که از بچگی بدور از خانواده بزرگ شده و زندگی تنهایی را داشته با دختری اشنا میشود و در شرایطی قرار میگیرد که خودش نمیخواهد

A fashion editor who hates horses decides to pursue horse racing to impress the girl (Rakul Preet Singh) of his dreams.

خلاصه داستان : ساتیا مدیر یک شرکت بسیار موفق است که با نامزدش ویشال چشم به راه آینده ای روشن است. یک شب، زمانی که ساتیا قصد دارد به دهلی برود، خودش را در داخل دفترش گرفتار می بیند. چه خطری در انتظار اوست ؟

Satya is a highly successful corporate executive who looks forward to a bright future with her fiancé, Vishal. One night, when she is about to board a flight to Delhi, Satya finds herself trapped within the office premises. What dangers await her?

خلاصه داستان : یک پزشک NRI برای فروش دارایی خود به هند برمی گردد اما و...

A doctor living abroad returns to India to sell his property, where he falls in love with a woman who tries to get him to help the people in her village.

خلاصه داستان : یک مرد توسط برادر محبوبش به چالش کشیده می شود تا او را عاشق خود کند.

A Telugu film directed by C. H. Subba Reddy.

خلاصه داستان : فیلم با کارتیک (رام) شروع می شود که یک شرکت چند میلیون دلاری را در پرتغال اداره می کند و با خانواده اش زندگی می کند. کارتیک (رام) شرکتی را اداره می کند که پدر ، برادر ، خواهر خودش را در آنجا استخدام کرده و آنها را روی انگشتان خود نگه می دارد تا...

Karthik, a money minded businessman, gets engaged to another money-minded girl Anushka. When his factory gets shut down by an environment activist Divya, he goes back to India only to fall in love with her.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : یک جوان که باید با تمام احتمالات مبارزه کند تا به خواسته‌های خود برسد .

A youngster who has to fight against all the odds in order to achieve his desires.

خلاصه داستان : گاگان و سویتی عاشق یکدیگر می شوند اما مجبور می شوند از هم جدا شوند زیرا پدرش او را قبول ندارد. گاگان در حالی که یک روز از یک خانواده در برابر اراذل و اوباش دفاع می کرد ، ندانسته سویتی را نجات داده و نذر می کند که از او محافظت کند.

Gagan is very much in love with Sweety aka Janaki, a sweet-natured girl, ever willing to lend a helping hand to those in need. But she ends up rejecting Gagan and later finds herself in a situation from which there seems no escape. Why did Sweety reject Gagan and what does he do when he finds her in a dangerous predicament.

خلاصه داستان : وایرام دانمارکی یک فرد ظالمانه است ، هر کس مخالف راه خود باشد به طرز وحشیانه ای کشته می شود. در چنین روندی غنا (همه ارجون) دفاتر نظامی سابق خشم وایرام دانوش را بدست می آورد. بقیه داستان این است که چگونه غنا می خواهد قساوت های خود را که توسط کریشنا ومیسی نوشته شده...

Only one man can stop a villain who, backed by his father, brutally murders anyone who gets in the way of his unscrupulous real estate deals.

خلاصه داستان : درووا که یک افسر پلیس میباشد بدنبال خطرناک ترین خلافکار شهر میگردد

A committed police officer is on a very dangerous mission to destroy the most corrupt person in the country, Siddharth Abhimanyu.

خلاصه داستان : بدلکار آلیست را با افسر پلیس اشتباه می گیرد و از طرف پلیس شروع به مبارزه با جرم می کند.

When a stuntman is mistaken for a police officer, he begins fighting crime.

خلاصه داستان : مأموریت دارد تا چند میلیاردر کریشنا مورتی (جاگاپاتی بابو) را صفر کند تا او پدر خود را به نام Prasad (Rajendra Prasad) تقلب کند. پدر ابی قبل از مرگ می خواهد از کریشنا مورتی انتقام بگیرد ، بنابراین برای تحقق آرزوی نهایی پدرش یک بازی ذهن را برنامه ریزی می کند. استراحت در مورد بازی...

Subramanyam, a businessman, is on his deathbed when he tells his sons about a cunning man who stole most of his wealth. Hearing this, Abhiram, the youngest son, lays out a plan to seek his revenge.

خلاصه داستان : چاتریوالی سانیا یک نابغه شیمی بیکار است که به دنبال شغل می گردد. با این حال، او همچنین می خواهد از دانش خود در زمینه شیمی استفاده کند تا به ذهن های جوان کمک کند تا با آموزش صحیح از تابوهای فراتر بروند...

Sanya is an unemployed chemistry genius looking for a job. However, she also wants to use her knowledge of chemistry to help young minds move beyond the taboos of sex with the right education.

خلاصه داستان : اودی گوپتا خود را به عنوان دانشجوی پسر تنها در بخش زنان می بیند. بی میلی او منجر به هرج و مرج و سردرگمی و در نهایت رفاقت بزرگ با همکلاسی هایش می شود...

Uday Gupta, a medical college student wanted to specialise in Orthopaedic, but is stuck in an all-female class of Gynaecology. Will he change his department, or will the department change him?

خلاصه داستان : خدا را شکر یک دلال املاک خودخواه با بدهی های هنگفت، با حادثه ای روبرو می شود. خدا در مقابل او ظاهر می شود و به او اطلاع می دهد که باید یک "بازی زندگی" را بازی کند. اگر پیروز شود به زمین بازگردانده می شود و اگر نه به جهنم...

An egoistic real estate broker in huge debts, meets with an accident. As he gains consciousness, he realizes that he is in heaven. God appears before him and informs him that he must play a 'Game of Life'. If he manages to win, he will be sent back to earth; if he loses, he will be sent to hell.

خلاصه داستان : داستان یک زندانی در ردیف مرگ با محکومیت نادرست خود در پس زمینه شطرنج مبارزه می کند.

Aditya is a death row prisoner facing charges of terrorism. His only hope for living lies in the game of chess.

خلاصه داستان : یک مامور پلیس که قصد دارد به ماجرای آدم‌ربایی یک دختر پایان دهد، اما در طول مسیر با یک قاتل سریالی روبرو میشود که قربانی‌های خود را یکی پس از دیگری به شکل مرموزی به قتل میرساند و...

When a small town gets plunged into the nightmare of serial killings, rookie cop Arjan embarks on a chase for the truth and unravels a gruesome conspiracy.

خلاصه داستان : پرواز یک خلبان پس از برخاستن از یک مقصد بین المللی، مسیری هیجان انگیز و مرموز را طی می کند...

A flying prodigy, Captain Vikrant Khanna's flight takes a stirring and mysterious trajectory after take-off from an international destination. Concurrently, it follows the tenacious Narayan Vedant in his pursuit to uncover the truth.

خلاصه داستان : یک سرباز سایبری که همه چیز خود را از دست داده است، زندگی خود را در خدمت به ملتش قرار می دهد...

With the Parliament under siege, India’s first super soldier Arjun Shergill is tasked to get hold of the terrorists in the nick of time, save the Prime Minister from their clutches and stop a dirty bomb from exploding and destroying Delhi. Will Arjun succeed in his mission?

خلاصه داستان : مردی با طلسم عشق تصمیم می گیرد که برگردد و در مکانی که برای تعطیلات به آنجا آمده بود شروع به کار کند. او دوباره به ارسال نامه ای برای زنی که برایش افتاده بود روی می آورد ، اما زن با استفاده از مبهم بودن نامه اعتماد به نفس مادرش را افزایش می دهد...

While on holiday, Avi meets Naina and falls in love with her. Smitten, he decides to stay and work in her cafe. He confesses his love in a letter, however it's Naina's mother who mistakenly reads it.