خلاصه داستان : مگپی در یک جامعه کلیسایی منزوی زندگی میکند که تحت حکومت پدرش، کشیش، قرار دارد. وقتی مردی به قتل میرسد، ترس و بدگمانی در بین مردم ایجاد میشود و آنها شروع به پچپچ درباره موجود عجیبی به نام «هیولا» میکنند که در جنگل زندگی میکند.
Magpie lives in an isolated church community ruled over by her father, The Pastor. When a man is murdered, paranoia sets in and people start to whisper about a strange 'Beast' that lives in the forest.
