خلاصه داستان : ماشا جوان ناامیدانه می خواهد ستاره شود ، او برای جراحی پلاستیک پس انداز می کند و به موازات آن ، مداوم به نزد بازیگران می رود و به دنبال پیرمردی تنها می رود تا پول کسب کند. ریتا بالغ عاشق معاون وزیر است ، که می خواهد ...

Three different persons, three different lives are connected in a mysterious way. 15 year old teenager suffering of misunderstanding, his glamorous and arrogant stepmother and the young untalented but full of optimism actress. Their destinies aren’t predetermined and their lives are very fragile.

خلاصه داستان : فیلم استخراج ۲ ادامه داستان فیلم در قسمت اول را روایت میکند. تایلر می خواهد بازنشسته شود اما وقتی می فهمد جان خواهر زن سابقش در خطر است تصمیم خود را تغییر می دهد.

Tasked with extracting a family who is at the mercy of a Georgian gangster, Tyler Rake infiltrates one of the world's deadliest prisons in order to save them. But when the extraction gets hot, and the gangster dies in the heat of battle, his equally ruthless brother tracks down Rake and his team to Vienna, in order to get revenge.

خلاصه داستان : مایا، یک اسنوبورد سوار رایگان، پس از دزدیدن از دامنه محدود، از نامزد خود جدا شده و باید نه تنها در برابر طبیعت، بلکه سوار بر اسب مجهز به اتومبیل برفی ماسک پوش که برای خون خود بیرون است، زنده بماند...

Separated from her fiance after sneaking onto a restricted slope, Mia, a free riding snowboarder, must survive not only against nature, but the masked snowmobile rider in black who's out for her blood.

خلاصه داستان : داستان فیلم که اتفاقی واقعی را در سال 1983 میلادی روایت میکند ، در مورد هفت جوان نخبه است که با ربودن یک هواپیما مسافربری قصد فرار کردن دارند و ...

Soviet Georgia, 1983. Preparations for Nika and Ana's wedding are in full swing and it's a big day for both of their elite families. For the newlyweds and their friends, however, the celebrations are in fact part of a cover-up, as they plot an audacious escape from the Soviet Union.

خلاصه داستان : ابیگیل در شهری زندگی می کند که مرزهای آن به دلیل یک بیماری همه گیر بسته شده بود و پدر ابی یکی از بیماران بود. ابی که برای یافتن پدرش به مخالفت با مقامات می رود، متوجه می شود که شهر او در واقع پر از جادو است.

A young girl Abigail lives in a city whose borders were closed many years ago because of an epidemic of a mysterious disease. Abby's father was one of the sick - and he was taken when she was six years old. Going against the authorities to find his father, Abby learns that her city is actually full of magic. And she discovers in herself extraordinary magical abilities.