خلاصه داستان : در سال 1976، ابیگیل کول، نوجوانی با گذشتهای پر از خشونت، به همراه مادرش ایو به شهری کوچک در آلاباما نقل مکان میکنند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. ابیگیل با لوکاس رایت، پسر خجالتی و منزوی همسایه، دوست میشود و تصمیم میگیرد از او در برابر زورگوییهای همکلاسیهایش دفاع کند. اما...
In 1976, a troubled teen befriends her bullied neighbor, seeking revenge on his tormentors, but her obsession turns deadly.
