خلاصه داستان : داستان مرد جوانی را دنبال می کند که در یک محله شلوغ کراچی در جستجوی عشق واقعی خود است. او باید برای رسیدن به اهدافش بر موانع روحی و جسمی غلبه کند.

The story follows a young man on a quest to find his true love in a crowded Karachi neighbourhood. He must overcome the obstacles, both spiritual and physical, to achieve his goals.

خلاصه داستان : ارسل و جیا، دختر عمو-پسر عمویی هستن که از همدیگه متنفرن.پدربزرگ اونا موقع فوتش دوست داره ازدواج اونا رو ببینه.خانواده پیشنهاد میدن که اونا با همدیگه عقد کنن و وقتی که درس جیا تموم شد، عروسی بگیرن.حالا درس جیا تموم شده و قراره عروسی برگزار بشه، و اونا کلی نقشه میریزن که عروسی‌شون رو بهم...

The series revolves around two people who hate each other but their families want them to marry. They make some plans to cancel their wedding but slowly get in love.

خلاصه داستان : دو مرد از هند بدون داشتن گذرنامه در کراچی پاکستان فرود می آیند. آنها در دام طالبان گرفتار می شوند و به شدت تلاش می کنند راهی برای بازگشت به هند پیدا کنند.

On a drunk night, Shammi suggests that he and Kedar leave for America on a cruise, even though they laugh it off in that instance, in a freak accident by the sea, Kedar and Shammi who are supposed to manage a wedding baraat on a cruise, leave without the baraatis only to lose their direction and land up in Karachi, Pakistan.

خلاصه داستان : سینمایی که زرق و برق خاص خودش رو داره و طرفداران زیادی هم پیدا کرده ، این اثر یک فیلم متفاوت از این سینما میباشد داستانی جالب را بیان میکند با چاشنی کمدی که میتواند برای دوست داران این سینما تماشایی باشد. : سه دوست سلیم و تانیا و خرم با هم در دانشگاه پزشکی...

خلاصه داستان : در کوهستان های پاکستان مادری به همراه دختر ده ساله اش در آستانه ازدواج دختر با یکی از رهبران قبیله از خانه فرار می کنند. یک شکار مرگبار برای آنها آغاز می شود.

In the mountains of Pakistan, a mother and her ten-year-old daughter flee their home on the eve of the girl's marriage to a tribal leader. A deadly hunt for them begins.