خلاصه داستان : با اکراه، یک راننده کامیون در مسافت های طولانی موافقت می کند که یک مادر مجرد پاراگوئه ای و دختر پنج ماهه اش را به بوئنوس آیرس برساند. آیا سکوت محسوس می تواند قلب عبوس کامیون دار کم حرف را نرم کند؟

Rubén is a middle-aged Argentinian truck driver transporting timber between Paraguay and Buenos Aires. One day, at a truck stop, he picks up a young Paraguayan woman, Jacinta, whom his employer had told to take to Buenos Aires. To Rubén's surprise, Jacinta brings along her five-month-old daughter, Anahí.