خلاصه داستان : داستان درباره‌ی وین، پسر جوانی می باشد که در منطقه Letterkenny زندگی میکند و میخواهد از مزرعه اش در برابر دنیای اطرافش که مدام در حال تغییر و تحول است، محافظت کند. مردمان آنجا به سه گروه تقسیم می شوند: Hicks، Skids و Hockey Players. این سه گروه مدام سر مسئله های ناچیز با یکدیگر...

Letterkenny follows Wayne, a good-ol’ country boy in Letterkenny, Ontario trying to protect his homegrown way of life on the farm, against a world that is constantly evolving around him. The residents of Letterkenny belong to one of three groups: Hicks, Skids, and Hockey Players. The three groups are constantly feuding with each other over seemingly trivial matters; often ending with someone getting their ass kicked.

خلاصه داستان : لوسی یک دستیار جوان گالری است که یادگاری هایی از روابط خود جمع آوری می کند. او متوجه می‌شود که باید گذشته‌اش را رها کند تا به جلو برود و راهی زیبا و هنری برای کمک به خود و دیگرانی که از دل شکسته‌اند استفاده می‌کند.

Lucy is a young gallery assistant who collects mementos from her relationships. She discovers that she must let go of her past to move forward, and comes up with a lovely, artistic way to help herself and others who have suffered heartbreak.