خلاصه داستان : برخوردهای غیرمحتمل لطافت، خنده و شفقت را به دنیای بیگانگی شهری می آورد.

Improbable encounters bring tenderness, laughter and compassion to a world of urban alienation.

خلاصه داستان : آز برای یک کشاورز صدف کار می کند. صدف را از روی قلب می شناسد، صدها صدف را به راحتی باز می کند. در یکی از آنها، آز تصمیم می گیرد حلقه ای را پنهان کند تا از دوست دخترش جس بخواهد با او ازدواج کند. اما از او جواب مثبت نمی شنود...

Az works for an oyster farmer in Sète. He knows oysters by heart, he opens them by the hundreds. In one of them, Az decides to hide a ring, to ask his girlfriend Jess to marry him. She doesn't say yes. Fortunately, his band of friends are ready to do anything to help him get his head out of the water.

خلاصه داستان : مردانی دهها سال است که یکدیگر را می شناسند. در طول شام آنها با قرار دادن هر 7 تلفن همراه روی میز ، بازی به اشتراک گذاری پیام ها ، تماس ها ، ایمیل ها و غیره را انجام می دهند...

To spice up a dinner party, old friends agree to share every private message that pops up on their phones -- with disastrous results.