خلاصه داستان : این سریال داستان کسی که خیلی مشهور نیست اما می خواهد خیلی مشهور شود را روایت می‌کند…

Bartu I; it tells the story of a ‘little celebrity’, becoming even less famous. Bartu, who once made his mark on numerous episodes and art-house movies, was relieved to play in the series which could be seen as a serious gateway and a short life gate for many players.

خلاصه داستان : مرتکان در استانبول زندگی ساده ای دارد. در شرکت ساختمانی پدرش کار می کند، شب ها با ماشین پدرش گشت و گذار می کند تا این که...

A middle class young man rebels against his father’s brutish authority and seeks a rough romance with a woman of ethnic minority. Yuce’s moral tale draws from the example of today’s Turkish youth and the timeless shadow of fathers over sons.

خلاصه داستان : شهرزاد (با بازی Berguzar Kore) که معمار با استعدادی است در شرکت ساختمانی به مدیریت اونور اکسال (با بازی Halit Ergenc) و کرم (با بازی Tardu Flordun) مشغول به کار است، شهرزاد برای درمان پسرش که از بیماری سرطان خون رنج میبرد به دویست هزار دلار نیاز دارد در حالی که شهرزاد بعد از تلاش...

Sehrazat, a young widow who is financially unable to treat her terminally ill young son, is forced to address to her charming boss, asking for help. The proposal by her boss changes her life forever.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : سرکمیسر بازنشسته جودت با همسرش نرمین و پسرشان طارق دوران باز نشستگی اش را در شهری ساحلی سپری می کنند. همسر طارق، امل و برادرش تانر در یک حادثه ی رانندگی کشته شدند. شاگرد جودت به نام کمیسر یوسف به آن شهر می رود تا پرونده تصادف و مرگ مشکوک دوستش تانر...

In a peaceful, rustic town, a retired officer and his family are mired in a murder mystery riddled with shocking, buried secrets.

خلاصه داستان : در یکی از روستاهای ترکیه، سه خواهر و برادر که نه یکدیگر را می‌شناسند و نه چیزی در مورد پدر مرحومشان می‌شناسند، منتظر تشییع جنازه او هستند. همانطور که آنها شروع به کسب اطلاعات بیشتر در مورد پدر خود و یکدیگر می کنند...

Three strangers with one thing in common — the same father — come to a Turkish village to bury him, and learn about him and each other.

خلاصه داستان : برش در سال 1915 مردی از نسل کشی ارامنه در امپراتوری عثمانی جان سالم به در برد، اما خانواده، گفتار و ایمان خود را از دست داد. یک شب او متوجه می شود که دختران دوقلویش ممکن است زنده باشند و برای یافتن آنها به جستجو می رود...

In 1915 a man survives the Armenian genocide in the Ottoman Empire, but loses his family, speech and faith. One night he learns that his twin daughters may be alive, and goes on a quest to find them.