خلاصه داستان : رهبر ارکستر تحسین‌شده تیبو مبتلا به لوسمی است و به یک اهداکننده‌ی مغز استخوان نیاز دارد. هنگامی که متوجه می‌شود فرزندخوانده بوده، برادری بزرگ‌تر پیدا می‌کند که یک موسیقیدان و کارگر کارخانه است. دیدار دوباره‌ی آن‌ها جرقه‌ی یک سفر برادرانه را در میان زندگی صنعتی شهر رقم می‌زند...

Diagnosed with leukemia, a successful orchestra conductor learns that he is adopted, and his younger brother is in a village marching band. The conductor decides to help them win a regional contest.

خلاصه داستان : 1959. یک مرد به دلیل داشتن دو قتل مقصر است. در پایین سبدی که تازه از آن استقبال کرده است ، رئیس مرده داستان خود را می گوید: همه چیز به خوبی پیش می رفت. کشیش تحسین شده ...

1959. Guilty of a double-murder, a man is beheaded. At the bottom of the basket that just welcomed it, the head of the dead man tells his story: everything was going so well! Admired priest, great lover - his earthly paradise seemed to have no end. Inspired by a scandal surrounding the Priest of Uruffe in the 1950s.

خلاصه داستان : گو، یک گانگستر مشهور، از زندان فرار کرده است. همه پلیس فرانسوی پس از او هستند. قبل از خروج از کشور با منوچ، زن که او را دوست دارد، ج نیاز به یک کار نهایی برای به دست آوردن کمی پول. این کار کار می کند، اما یک برنامه ریزی پلیس باعث می شود Gu...

Gu, a famous gangster, has just escaped from jail. All french police is after him. Before leaving the country with Manouche, the woman he loves, Gu needs a final job to get some money. The job works, but a police's scheming makes Gu appear as a traitor to his own accomplices. Gu will do whatever it takes to clean his honor...

خلاصه داستان : او ساعت های زیادی را زیر لامپ های خورشید گذراند یک کارگردان جوان در حال ساخت فیلمی با دوستش کریستا است (ما را به یاد رابطه واقعی بین گارل و نیکو می اندازد). در فیلم-در-فیلم دو زوج وجود دارد، یکی واقعی، یکی خیالی، و فیلم - که از طریق پنج رویا روایت می شود -...

A young film director is turning a movie with his friend Christa. In the film-within-the-film there are two couples, one real, one imagined , and the film - told through five dreams - is as much the story of a film on-production, as the birth of a child.

خلاصه داستان : خواهر و برادرهای 12 ساله جوزف و کلوئه به تازگی در خانه کودکان دیگری قرار گرفته اند. آنها سال ها در یک خانه یا خانه های جداگانه یا در حال فرار با هم بودند. کلوئه اوتیستیک است. او صحبت نمی کند، وقتی لمس می شود احساس وحشت می کند، و فقط زمانی غذا می خورد...

The story of the struggle of an autistic girl and her brother trying to survive without their parents.

خلاصه داستان : "ویولت لدوک"، در ابتدای قرن حاضر به دنیا آمده و با "سیمونه" در جنگ آشنا می شود. پس از مدتی رابطه ای پر فراز و نشیب به آن دو آغاز می شود که زندگیشان را تحت تاثیر قرار می دهد...

Born out of wedlock early in the last century, Violette Leduc meets Simone de Beauvoir in postwar Saint-Germain-des-Près. An intense lifelong relationship develops between the two women authors, based on Violette's quest for freedom through writing and on Simone's conviction that she holds in her hands the destiny of an extraordinary writer.

خلاصه داستان : "ملانی" دختر دوست داشتنی خانوم و آقای "پروست" است.او پیانیستی با استعداد بوده و پدر و مادرش او را در هنرستان هنرهای زیبا ثبت نام می کنند.در امتحان ورودی او اجرای زیبایی را به نمایش می گذارد اما توسط یکی از اعضای کمیته انتخابی پریشان می شود و شکست می خورد و...

Mélanie Prouvost, a ten-year-old butcher's daughter, is a gifted pianist. That is why she and her parents decide that she sit for the Conservatory entrance exam. Although Mélanie is very likely to be admitted, she unfortunately gets distracted by the president of the jury's offhand attitude and she fails. Ten years later, Mélanie becomes her page turner, waiting patiently for her revenge.

خلاصه داستان : در سال 1940 ، ارتش آلمان وارد خاک فرانسه میشود ، به دستور رئیس جمهور ، مردمان آنجا مجبور به تسلیم شدن و ترک آنجا به سمته ساحل میشوند ، در این میان پائول شهردار آنجا به کمک مردم می آید..

In may 1940, the German troops enter France. Frightened by the progress of the enemy, the people of a small village of Pas-de-Calais decide on the recommendations of the prefecture, to give up everything to go on the road, fleeing to the coast.

خلاصه داستان : یک نوجوان ناراضی پاریسی در جستجوی پدری با (ماتیو آمالریک) و (فابریزیو رونگیونه) به ترتیب گزینه های پدری بی رحمانه و ملایم و (ناتاچا رگنیر) به عنوان مادر مجرد.

A young man who lives with his mother and has never known his father, heads off to look for him. He finds a cynical and Machiavellian man who works as a publisher in Paris. After he attempts to kill him, he finds filial love thanks to his uncle.