خلاصه داستان : "النا" و "آنتونیو" به نظر نمیرسد برای هم ساخته شده باشند. آنها راه و روش زندگیشان با هم فرق دارد و تفاوتهای زیادی با هم دارندT اما...

Elena and Antonio seem not to be made for each other. They are too different in terms of character, life choices, worldview, and the way they relate to others. They are total opposites. However, they are overwhelmed by a mutual attraction they're trying hard to avoid; but to which they succumb to.

خلاصه داستان : "توماسو" کوچکترین پسر "کانتونس" یک خانواده بزرگ و سنتی که از سال 1960 در کار ساختن پاستا هستند.در سفری به رم،جائی که او "ادبیات" می خواند و به همراه دوست پسر خود زندگی می کند،او تصمیم می گیرد به خانواده اش واقعیت را درباره خود بگوید...

Tommaso is the youngest son of the Cantones, a large, traditional southern Italian family operating a pasta-making business since the 1960s. On a trip home from Rome, where he studies literature and lives with his boyfriend, Tommaso decides to tell his parents the truth about himself. But when he is finally ready to come out in front of the entire family, his older brother Antonio ruins his plans.

خلاصه داستان : تنها آرزوی "پیترو" این است که یک بازیگر معروف شود. "پیترو" بیست و هشت ساله غرق در آرزی بازیگر شدن است و از امتحان هیچ راهی ترسی ندارد. او به روم می رود و در یک نانوایی شروع به کار می کند و در همان حین تلاش می کند تا به یک بازیگر تبدیل شود....

An aspiring actor discovers that his spacious new apartment comes complete with eight friendly ghosts.

خلاصه داستان : پائولا یک زن مدرن و امروزی ست که درگیر مشکلات زندگی ست. او از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را میکند تا اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.

Paola, a modern woman used to the hardships of modern life, takes her chance to make things right for herself.