خلاصه داستان : جیمز یک حلقه نامزدی میراث خانوادگی را در نزد بهترین دوستش، تیفانی، به امان گذاشت. او از تیفانی حلقه را می خواهد و قصد دارد از زن دیگری خواستگاری کند. تیفانی ایده های دیگری در مورد اینکه جیمز باید با چه کسی ازدواج کند دارد.

When Tiffany’s best friend James arrives at her house looking for the family heirloom engagement ring he left in her care, she quickly realizes that he wants to use it to propose to another woman. Now Tiffany has three days, a road trip and some Christmas magic to make James realize that the woman he really wants has been in front of him the whole time.

خلاصه داستان : پس از اینکه نامه های عاشقانه تاریخی به طور ناشناس در صندوق پستی کالی شارپ ظاهر می شوند، او به دنبال الهام و تحسین مخفی خود می گردد و درب عشق را به روی خود باز می کند.

After historic love letters start anonymously appearing in Kallie Sharp's mailbox, the hobby farmer searches for her secret admirer and opens herself up to love.

خلاصه داستان : این فیلم داستان لورن را دنبال می‌کند، در حالی که او سعی می‌کند به رویای خود برای باز کردن یک گالری هنری دست یابد و در عین حال با احساسات مختلط خود در مورد همسرش سر و کار دارد. او ...

Lauren supported her husband Peter get his career going. This means her dream of opening an art gallery has been put on the back burner. Soon, she becomes so resentful that it tears their marriage apart.

خلاصه داستان : مدیر بازاریابی در یک پروژه بزرگ قرار می گیرد، اما قبل از ارائه، یک طوفان برف او و رئیسش را در استراحتگاهی به دام می اندازد، جایی که آنها متوجه می شوند رابطه آنها چیزی فراتر از تجارت است.

A marketing executive is invited by her charming and handsome boss to pitch a major project to prospective clients at a posh resort and the two get snowed in together before any of the other guests can arrive. Now, with the hotel to themselves, a fairytale snowscape outside and sparks flying inside, they find that being alone together is all the Christmas magic they need.

خلاصه داستان : با بازگشت به خانه دوران کودکی اش در ایتالیا، یک مدیر اجرایی و چند نفر از مردم محلی سعی در احیای یک باغ انگور قدیمی دارند...

A downtrodden man experiences an ethical crisis and travels back to his hometown in rural Italy to recalibrate his moral compass. There he finds new purpose in reviving his grandfather's old vineyard, offering the small town of Acerenza a sustainable future, and reconnecting with his estranged family in the process.