خلاصه داستان : یک خدمتکار پس از سکته مغزی اعلام می کند که می خواهد کار خود را رها کند و به خانه سالمندان نقل مکان کند...

The relationship between a middle-aged man and the elderly woman, who has been the family's helper for sixty years.

خلاصه داستان : گلدن پلازا در منطقه پرنس ادوارد یک مرکز خرید در هنگ کنگ است که به فروشگاه های عروس و لوازم عروسی ارزان معروف است. فونگ در یک فروشگاه عروس از این دست کار می کند. او سالها با ادوارد ، صاحب یک مغازه عکاسی عروسی بوده است. فونگ باید قبل از ازدواج واقعی ، ازدواج...

Making a living from selling cheap wedding supplies doesn't free Fong from pressure to marry. She's been pushed beyond limits by unaffordable housing, archaic customs, and intrusive in-laws since engagement. More worrying is the comeback of a mainlander she's supposed to divorce out of a sham marriage.