خلاصه داستان : “یوسف میراوغلی”، “فرایه” رو اولین بار تو تعمیرگاه دیده و فهمیده معلم “عایشه” هست و بعد از چندین بار دیدار عاشقش میشه.. فرایه دختر یه کارمند پولدار (گورکان اولوهان) هست.. “گورکان اولوهان” و “کارا حامیت” دوتاشونم یه ملک رو میخوان .. با تهدید یوسف که باید فرایه رو ول کنه یوسف از کارا حامیت جدا...

Crazy Heart is a Turkish action, drama and political television series directed by Osman Sinav. The series, which started on Show TV on October 5, 1998, was released on the fourth season, the last season of the ATV. Crazy Heart , composed of 113 episodes published in 4 seasons, ended on June 24, 2002.

خلاصه داستان : دهکده ای در ساحل دریاچه وان، ترکیه. مریم دختر ۱۷ ساله ای که مورد تجاوز قرار گرفته، در انبار خانه حبس شده و ‏به سرنوشت خود می اندیشد.‏..

A young woman of about 17 years old, named Meryem (Ozgu Namal), has been raped, and her village's customs call for her to be killed to restore honor and dignity to her family and village. The eldest son of the village leader, Cemal (Murat Han), is ordered to take Meryem to Istanbul and kill her, but at the last minute he cannot complete the task.

خلاصه داستان : در این قسمت، داستان‌های یک راننده‌ی تاکسی بسیار ساده روایت می‌شود. وی آرزو دارد که معشوقه‌ی خود را در آغوش بگیرد و در چشمانش غرق شود. ماجرا از آن‌جایی جذاب می‌شود که در یکی از شیفت‌های شب این راننده، مشکلی بزرگی به وجود می‌آید و ...

Güven, a taxi driver is desperately in love with Meral, but he’s too shy to open up to her. One day he picks up a customer, gets accused of a crime he didn’t commit and his world is turned upside down.

خلاصه داستان : فتح استانبول در یک میز شطرنج مورد بحث قرار می گیرد. آشیک پاشازاده فتح را برای نوه های فاتح توضیح می دهد و داستان تجسم می شود. این فیلم که در آن شاهد فتح استانبول خواهیم بود، به هوش، دانش، شخصیت فکری و شعر فاتح نیز می پردازد.

خلاصه داستان : سیبل دختر کر و لالی است که همراه خواهر و پدرش در یک روستای دورافتاده زندگی میکند و با مردم با زبان سوت که یک نوع زبان مخصوص آن منطقه است ارتباط برقرار میکند ولی مردم روستا اونو بخاطر معلولیتش مسخره میکنن. یک روز که سیبل به جنگل رفته بود پسری رو پیدا میکنه و...

25-year-old Sibel lives with her father and sister in a secluded village in the mountains of Turkey’s Black Sea region. Sibel is a mute, but she communicates by using the ancestral whistled language of the area.